بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

سه شنبه 14 اسفند 1397

اختلاف من و مولانا روی حضرت علی

علي، عمرو را از پا درآورد و نزد رسول خدا آمد. پيغمبر صلي الله عليه و آله پرسيد: «چرا هنگامي كه با او روبه رو شدي، او را نكشتي؟» علي عليه السلام در پاسخ گفت: «مادرم را دشنام داد و بر چهره ام، آب دهان انداخت. ترسيدم اگر او را بكشم براي خشم خودم باشد. او را وا گذاشتم تا خشم فرو نشست، سپس او را كشتم.» *
*ـ مناقب آل ابى طالب، ج 2، ص 132 (بابُ درجاتِ اميرالمؤمنين عليه السلام، فصلٌ فى حِلْمه و شَفْقَتِه).
-----------------------
چون علی سر میبرید از خصم دین
کرد او تف بر امیرالمؤمنین

پس علی شمشیر خود کردی غلاف
مدتی از قتل او داد انصراف

«گشت حيران آن مبارز زين عمل*»
«وز نمود عفو و رحمت بي محل»

«گفت: بر من تيغ تيز افراشتي»
«از چه افكندي مرا بگذاشتي؟»

گفت حضرت چونکه من دارم غضب،
مدتی قتل تو اندازم عقب

گفت یارو یاعلی لفتش نده
گفت تف انداختی، حالا بده

کشتن اینجوریت حیف است حیف
نِروسم حالا، نخواهم کرد کیف

خود سرت را میبرم تنگ غروب
نیستم الانه توی مود خوب!

چند ساعت چونکه گشتی زجرکُش
گردنت را میزنم با حال خوش.

هر که تف انداخت بر روی علی
شد شکنجه، کشته شد با معطلی
---------
این دو بیت از مولوی است. مثنوی کامل این ماجرای واقعی و نتیجه گیری مولانا به نفع حضرت علی در اینترنت فراوان است.

 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی