بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

سه شنبه 13 خرداد 1393

ولی از این پس داری!

ولی از این پس داری!
--------------
دوستم تازه از ایران برگشته، میگفت هادی این حکایت را بنویس که رفیقم قهرمانش بوده. رفته بوده برگ عدم سؤپیشینه بگیرد، یارو بازی درمیآورد و برای مهر زدن زیر برگه، لفتش میدهد و دنبال مهر میگردد و کشوی میزش را باز میگذارد و میرود از اتاق بیرون و برمیگردد و باز میرود دنبال مهر میگردد و هر بار مشاهده ی کشوی خالی عصبی اش میکند .... دوستم میگفت سرانجام چند اسکناس درشت انداختم توی کشو. یارو برگشت و پول را دید و سریع کشو را بست و گفت فکر میکنم مهر را توی آبدارخانه جا گذاشته باشم. پرید رفت و با مهر(ضمه دار) و مهر(کسره دار) برگشت و شاد و خرم ضمه دار را زد زیر برگ سؤپیشینه و نگاهی رضایتمند به آن کرد و داد به دستم. با خوشحالی برگه را بررسی میکردم و زدم از اداره بیرون. توی پیاده رو بودم که همان کارمند آمد لب پنجره ی اتاقش که مشرف به بالا سرم بود و با لحنی عصبانی و پر از کینه خطاب به من گفت: «ببین، ولی از امروز ببعد، داری، سؤپیشینه رو میگم، داری!»‌، معلوم شد برقی کشو را باز کرده بود و فهمیده بود که تا از آبدارخانه برگردد، من پولم را از کشو برداشته بودم!.

 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی