بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

پنجشنبه 6 آبان 1389

تماس تلفنی زهرا رهنورد با مادر سيد ضياء نبوی، دانشجوی زندانی، کلمه

سايت کلمه خبر از وقوع يک گفتگوي تلفني ميدهد که انگار يک روز بعد از اختراع تلفن انجام گرفته. يا انگار از سمنان با کره مريخ تماس گرفته شده.

«رهنورد در یک گفت و گوی تلفنی با مادر ضيا نبوي از آخرین وضعیت این دانشجوی محروم از تحصیل کسب اطلاع کرد و ضمن آرزوی آزادی هر چه زودتر وی، برای خانواده اش نیز آرزوی صبر و مقاومت بیشتر کرد.»

اين هم بخت بلند يک زنداني در جمهوري اسلامي.
تازه اگر فردا چهارتا خواهر زينب و برادر عباس پيرزن را نبرند به بازجوئي:
- چرا با اين زن تماس گرفتي؟ - چيا ازت پرسيد؟ - شوهرش هم خانه بود؟ - از ته اتاق صداي کروبي نميامد؟ - لحن صدايش چطور بود؟ - راجع به آزادي پسرت چي گفت؟ - چي گفت؟ - گفت کي پسرت آزاد ميشه؟ - نگفت به زودي همه مون راحت ميشيم؟

- نه خير. فقط از وضعيت اون اطلاع حاصل کرد. بعدش هم آرزوي آزاديشو کرد.
- پس چرا بهش زنگ زدي؟
- پس به کي زنگ بزنم؟
- نگفت ديگه چيزي نمونده؟ پسرت به زودي ازاد ميشه؟
- گفت پسرت توي همين دولت احمدي نژاد آزاد ميشه.
- د. دروغ نگو پيرزن. د. کلک نزن عجوزه. ما مکالمه تونو اينجا داريم. سر ما کلاه ميذاري اونوقت ميخواي پسرتم آزاد شه. نه مادر. بذار اون تو بمونه تا ننه اش آدم شه!
- اصلا منو جاي اون بگيرين ببرين زندون. اون آدمه بخدا. پسرم آقاست بخدا.
- پاشو جمع کن بزن به چاک. برو دوباره زنگ بزن به رهنورد بگو دوباره برات صبر و مقاومت آرزو کنه. پاشو!

 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی