حد همين است ......
يک فيلسوف آلماني (آقاي هابارماس) به ايران رفته. عبدالکريم سروش مروش ها دورش را گرفته اند. وقتي برگشته يک فيلسوف ايراني صاحب نام (آرامش دوستدار) نامه اي به هابارماس نوشته که فريب اين فلاسفه ي سانديسخور را نخور! (البته به زبان فيلسوف ها نوشته. من ترجمه ي خياباني کردم!) حالا سه تا ايراني دانشگاهي از يکطرف و اکبر گنجي از يکطرف حمله کرده اند به آرامش دوستدار که چرا به قول نيما آب در خوابگه مورچگان ريخته اي؟!
نامه اي که اينجا لينک ميدهم پاسخ به اين آقايان است. من از نثر روان و شوخ و شيرينش و نيز پرهيزش از پرت و پلا خوشم آمد. علاوه بر اينکه خوب از پس حضرات برآمده.