بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

سه شنبه 29 دي 1388

معلم مدرسه و سابقه‌ی کودک آزاری

نظری در انتقاد از آقای صانعی ایمیل شد.

از شما خواهش میکنم نظر یک موافق را هم در رابطه با مطلبی که در مورد آقای صانعی نوشتید، منعکس کنید
خطاب به آن دوست جنوبی و تمام دوستان عرض میکنم
من فرض را بر بهترین حالت میگذارم یعنی آقای صانعی به اصول دموکراسی و حقوق بشر و ...بازگشته و از دیکتاتوری دینی برائت جسته اند هرچند در همین ابتدا مرتکب تناقضی فاحش میشوم که از نوع "مشروطه مشروعه" بود، ولی بگذریم
آقای صانعی به عنوان یک انسان، آزاد است که هر آن گونه که میخواهد بیندیشد و تجربه کند و اشتباه کند ورشد یابد و در چهار چوبهای دنیای فیزیکی و غیر فیزیکی واقیت و خیال و توهم و ... تغییر موضع و تغییر جهت دهد
اما زمانی که سخن از رهبری و پیشوایی و .... به میان میآید مساله اینگونه نمیتواند باشد
معلم مدرسه ابتدایی نمیتواند سوابق کودک آزاری در پرونده داشته باشد
کمیسر پلیس نمیتواند دارای سوء سابقه در زمینه فروش مواد مخدر باشد
آقای صانعی همچون تمامی انسانها آزاد است
اما نه در جایگاه یک رهبر،یک فرهیخته یا یک تئوریسین.
آیا مسئولیت یک رهبر کوچکتر از یک معلم است
اینجا شاید دوستانی این سوآل را مطرح کنند که در دنیای سکولاریزم و دموکراسی رهبر یک حزب ، نماینده صاحبان منافعی مشترک است و نه بیشتر و اقای صانعی نیز در حال حاضر چنین نقشی بر عهده گرفته
در جواب به این نکته باید گفت پس لقب آیت الله را برای چه یدک میکشند
آقای صانعی از منافع چه کسانی دفاع میکنند؟
اساسنامه حزب ایشان کجاست؟
تعهد ایشان در قبال کسانی که جان و مال و هست و نیستشان را میبازند چیست؟
اگر فردا دوباره آفتاب برخاست و گوشه ای دیگر از جهان سرشار از آیت و نشانه را بر ایشان آشکار کرد و ایشان در مسیر رشد و تعالی فردی بار دیگر از اشتباهات گذشته برائت جست چه باید کرد؟
بیست سال پیش از منافع چه کسانی دفاع میکردند و چه اشتراک منافعی با انها داشتند
و آیا دین خدا وسیله ای برای دفاع از منافع عده ای خاص است که زمانی آقا نماینده خدا بود و سخنش وحی منزل و اکنون در آستانه تکفیر شدن از سوی آیت الله مورد بحث قرار گرفته اند؟
کار یک فقیه برداشت از دین است و فقه چیزی جز برداشت یک فقیه از دین نیست و حال آنکه دموکراسی بر پایه شناخت منافع فردی هر شخص از سوی خود و ایجاد تشکل از سوی افراد هم منافع و تقابل و تقسیم امکانات از سوی نمایندگان این تشکل ها استوار است.نه آنکه فردی بر مبنای منافع فردی خود و تحریک احساسات عده ای با توسل به اعتقاداد مذهبی از آنان آلت دستی برای دستیابی به منافع خود بسازد. و اینجاست که مسیر دموکراسی از شرع جدا میشود و این مسئله تاریخی مشروطه مشروعه برای هزارمین بار در تاریخ کشور ما مطرح میشود.
آقای صانعی نماد منافع یک قشر است و نه بیش و این قشر میتواند به جمع پسران و عروسان و همسر ایشان محدود شود پس قبل از انکه به پای منبر کسی بروید که آنجا احتمال باطوم خوردن و...و کهریزک رفتن و ....وووووجود دارد اطمینان حاصل کنید که برای منافع خود و پسر ها و عروسها و نوه هایتان جان شیرین بر کف گرفته اید.
بیایید اینگونه بیندیشیم که کسانی که به پای منبرش مینشینند با او هم منافعند
و این بار هم اصیل ترین جایگاه را برای او متصور شدم
بستر دموکراسی در مجتمع شدن صاحبان منافع مشترک است
و آقای صانعی هم نماینده یک عده منتفع است
بزرگترین گام تک تک ملت ما شناخت منافع فردی تک تکمان است
دوست دارم اگرپشت سر تو در خیابان کشته میشوم برای خودم بمیرم نه برای خلق و ملت و .....شخص و ایدئولوژی و....
من شهید نیستم و چیزی به جز زندگی ارزش مردن ندارد پس بیایید برای زندگی بمیریم و زندگی یعنی شغل و خانواده و رفاه و آینده و امید و هر انچه که خودتان برای خودتان تعریف میکنید
و اساس دموکراسی و جامعه مدرن احترام به منافع و حریم و عقاید فردیست
ذین هم برای زندگیست و اگر از مسیر زندگی جدا شود باید از ان جدا شد
بیایید به خود و منافعمان احترام بگذاریم
با سپاس

 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی