بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

سه شنبه 5 آذر 1387

درس ديگري از توضيح المسائل حضرات

Cow1.jpg
عکس ار اينترنت - شرح از اصغرآقا

نظر های شما (13)     
aref:

nemidanam chera hame az...vahshat darnd ,hatta heyvanat???

(November 28, 2008 7:43 PM)
سـیاوش (م. محقق):


هادی جان
این یادداشت را دوباره میفرستم(و قصد هیچ مزاحمتی ندارم ) چون دیروز فرستادم و نمیدانم که آن را دریافت نکردی ویا از قلم افتاده ؟!
( چون معمولاً اگر نظری استصوابی هم بشود اشاره ای به دریافت آن می کنی.)


قاصم عزیز و هادی جان

هادی جان
(این قسمت را خصوصی مینویسم واگر خواستی استصوابی کن)
این شعر دوم که چنان استصوابی (با اینکه فقط یک کلمه ونیمش تصحیح ) شده که باحذف "گوینده" نصف دیگرش یک جوری از معنی و ارتباط افتاده

البته کاملا بجا ست و میدانم خریت و جراًت هم یکی نیستند و یک حد و مرزهایی را هم باید در نظر گرفت و متاسفانه این مسایل هم از دیر بازدر تاریخ ما هم محدودیت و هم مشکلات و دردسر های بیخودی را برای اندیشمندان و بزرگان ما در هر عرصه ای موجب شده ( از زمان ابن سینا و خیام و حافظ گرفته ...تا روزگار خود ما و اساتیدی از قبیل خودت) واین شعر هم آنچنان چیزی نبود که به دردسرش بیارزد و ممنونم ازاینکه بهر حال آنرا در سایت درج کردی
اما کاش بجای آن کلمه دو کلمهً آخر استصوابی می شد و بجایش نقطه چین ..... گذاشته می شد تا بیتهای بعدی اینقدر نامرتبط نشوند ویا هر جور دیگری که خودت صلاح می بینی

(کار دیرینهً همه علماست)هم میتوان نوشت

همیشه شاد و سالم و پیروز باشی


قاصم عزیز

آفرین بر این نکته سنجی
البته این خودش مقوله ای فقهی می باشد که علمای اسلام نیز بر آن متفق القول و همّـقعَد وهمعقیده نمی باشند!

ولکن در حدیث آمده که " زرت" مکروه بوده ولی اگر قایم و محکم نباشد و در وقت اذان از مقعد شخص مومن روزه دار به تعمد خارج نشود و بو و صوت آن از هفتاد وجب ارتعاشات نداشته باشد و بر دهان شخص مومن روزه داردیگری که خوابیده باشد بعمد نشانه گیری نشده باشد وچرتش را پاره نکند و یا نمازجماعت را بهم نزند مستحب است ولی روزه را باطل نمی کند و لکن بر شخص هفت رکعت نماز وحشت و غسل واجب است

ولکن " زرط" مشکوک است و اگر صوت و بوی آن از هفتاد و هفت وجب وهفت انگشت عبور کند کفاره که دارد هیچ مایه آبرو ریزی است و روزه را در جا باطل می کند و بر شخص غسل مخصوص واجبست و باید رو به قبله هفت مرتبه در آب کُر تا رستنگاه آب بکشد تا همه اورانیمش غنی بشود و کیکش زرد شود و لکن بر شخص هفت رکعت نماز وحشت و دعای ندبه و خجالت واجب است

واگر غلظت و بو و یا شدت آن قایم تر از هفت ریشِ تَر* وهفت انگشت بود! که دیگر باید ذکرِ مصیبت کند و دعای زلزله بخواند!
( * منظور همان واحد ریشتر است که بعضی از علمای عظام ریش- تِــر یا محکمتر آن ریشـــــــطِر هم تلفظ میکنند !)

ولکن احتیاط واجبست که شخص مومن که قبلاً در وقت اذان ویا در حال اقامه نماز چه در رکوع و چه در سجود بادی از وی صادر شده باشد را لکن در صف آخر و هفتاد وهفت وجب و هفت انگشت عقبتر بایستد و نماز بخواند و احتیاطاً به رکوع ویا سجود هم نرود تا نماز جماعت باطل نکند
**************************
و اما در باب " زرت" و " زرط" ! ما نیز جانب احتیاط را فرو نگذاشتـیم و " ط " را هم بخاطر استحکام و شکل وشدت و بالاخص دسته دار بودن آن مناسبتر دیدیم !

شاد و پیروز باشی

(November 27, 2008 9:46 AM)
علی:

بایدازخاتمی یادبگیردکه چه خوب ازرهبرتمکین شرعی می کند

(November 27, 2008 1:13 AM)
داش اسمال:

ببینم ، شوما مطمئنی که این دوتا از دانشجوهای حوزوی نیستن ؟؟؟

(November 26, 2008 10:42 PM)
خسرو:

هادی عزیز
سلام و دروود بر تو
اولا ، از اجرای خرسندآپ کمدی یکشنبه گذشته شما ، خیلی لذت بردم و حال کردم، از شما بابت اینکه ما را هم می خندانی و هم به فکر وامی داری ، ممنونم.(مالتی تسک می کنی!!)
اما در مورد تصویر این گاو بدبخت ضعیفه!!
یادمه زمانی در شیراز یک آخوند قاضی یک شعبه دادگاه خانواده بود و من این رخداد را خودم شاهد بودم، یک پرونده طلاق بود که در آن زن (به قول اینها زوجه!!) می گفت این رفته به من خیانت کرده و معتاد هم شده است ، من از این آدم بدم می آید و نمی خواهم دیگر زنش باشم ، مهرم حلال ، جانم آزاد !! البته پای بچه هم وسط بود!!
به نسبت شوهر ، زن با شخصیتی به نظر می رسید. شوهر می گفت خیر ، طلاق نمی دهم ، بچه را نمی دهم ، ضمنا آقای قاضی این از من تمکین نمی کند !!
آخوند قاضی گفت یعنی نمکین نمی کنی؟ حالا نشانت می دهم ! سرباز را صدا زد و گفت این خانم را بریک می زنی(یعنی دستبند) به آن اتاق می بری ، و این آقای با آن خانم امروز بعد از ظهر تنها در آن اتاق خواهند بود!!(اتاق مذکور ته همان راهرویی بود که دادگاه بود!!)
من دیگر آنجا نبودم ، چون خود من هم در یک پرونده مسخره دیگر متهم بودم و مرا به جای دیگری بردند، اما بعدا شنیدم که واقعا آن زن و مرد در آن اتاق جهت تمکین ، زندانی شده بودند !!
فکر کنم حالتی که آن خانم بیچاره داشت ، از این گاو هم بدتر بود!!!!

(November 26, 2008 2:43 PM)
mozhgan:

az oni ke shoma to ask neveshtin begzarin, in aks mano yade mellate iran andakht ye kam bade enghelab 1979,hahahaha

(November 26, 2008 9:44 AM)
Reza:

agha jaan ghabahat darad. chera akshayeh khosousi ra neshoun midi. ageh gaveh befahmeh...

(November 26, 2008 12:16 AM)
قاصم:

با اجازه ی صاحبخانه،اصغر آقاجان .
اول مربوط به کامنت چهارم ،شعر زیبا وروان(م.محقق)
که بدون پا در میانی"پنج تن"از آن لذت بردم،فقط متوجه نشدم که "زرت" رابا(ط)می نویسند یا اینکه
استفاده از (ط)برای تاًکید ونشان دادن شدّت"زرت"است ؟
گویند امامست و دم عیسویش زرط !
دوم مربوط به کامنت اول آقا مهدی .دوست مهربان! کرم ازخود درخت است.در این سی سال یکبارهم شد که این
ناجیان عالم بشریت حرفی و یا سخنی بر زبان آورند که خرافه و خزعبل نباشد ؟اگر در این دوران وانفسا بزعم احترام به باورهای منحط و عصر حجری منظور نظر آقایان،دم فرو بسته شود و جیزی گفته ونوشته نشود ،
در جهل مرکب ابدالدهر بماند،آنکس که نداند و نداند
که نداند!فراموش نکنیم که در دوران قدرت و حکومت جهنمی کلیسای کاتولیک ،تنها یک نفر بود که گفت :کره
زمین مرکز عالم نیست و به دور خورشید می گرددوبقیه ی
جمعیت دنیا،بنا به ایمان و باورهای غلط مذهبی ،کره
زمین را مرکز عالم می پنداشت .مثال فراوان است و ما
یکبار و برای همیشه باید خط بطلان براین شعار آخوندی
بکشیم و بدانیم|احترام به باورهای مردم"مغلطه ای بیش
نیست و ایمان و باور مذهبی، مقوله ای کاملاً شخصی و
خصوصی است و ربطی هم به خرد و دانش ونقد علمی ندارد.

(November 25, 2008 8:03 PM)
سـیاوش (م. محقق):

هادیا باز هم دوباره سلام!
نظر خویش میدهم وتمام !

همین الان از تنـــور درآمده و هنوز ناتمام است!
ولی دیگر مزاحم نمیشوم و امیدوارم تشویقی باشد برای اینکه خود شروع و تمامش کنی و شاهد یکی دیگر از شاهکارهایت باشیم.

همیشه شاد و سالم و پیروز باشی

ای ضعیـفه نمیکنی تمکین
تا نخـوابانمت به روی زمین ؟!

تا نشـانت دهم به نقل و نبات
که چه فتـوی کنند این حضرات!

شرح مشکل دهم ز حالِ درون
که زند کله ات ز نرده برون!

رسـم گـاوان روا به مذهب ماست
کار دیرین بندگان خداست

گـوید او زن که مرد مالک اوست
به کنیـزی سزد که لایق اوست

خونبهایش به بیضۀ شـترست
مرد چون کامیـون و او موتورست

مزرعه باشد او به وقتِ دِرو
هر طرف خواستی بیـا و برو

قایمش کن به روی بند و نقاب
تا بپوسـد به عمـر زیر حجاب

شغل او بردگی و تمکین ست
ور نکردی سزای او اینست!


سـیاوش (م. محقق)

(November 25, 2008 6:46 PM)
mehdi:

جناب آقای خرسندی سلام،باز هم من مزاحم شدم امید وارم آزرده نشوید
به VOA گوش میکنم در خصوص آزادی مذهب برنامه الحق
متینی دارد فکر کنم اگر شما نمی بینید ای کاش راهی برای بازدیدن آن وجود داشت.
استفاده از باورهای مردم برای تمسخر یا برای اگاه کردن آنها نتیجه خیلی مثبتی ندارد
همانگونه که استفاده از این باورها برای مسخ کردن ، سرکوب کردن ، حکومت کردن یا هر چیز مشابه دیگر نکوهیده و پلشتی است، نفی مستقیم و تمسخر و نقد غیر علمی هم همین گونه است. سعی کنید باورهای عمیق کسی را هیچ وقت خنجر نزنید حتی اگر این باورها منحط ترین باشد چرا که اگر حسن نیتی هم در کار باشد
با این روش ها از اثر ساقط میشود. زمانی افکار شما نافذ میشود که کسانی که مثل شما فکر نمیکنندهم به شماو به پیام شما مستمرا" رغبت نشان دهنددر این صورت برد با شماست.

(November 25, 2008 3:50 PM)
قاصم:

امیدوارم که شب اول قبر این نکیر عُقده ای یقه ام را
نچسبدکه چرااین فکر به مغزم رسید که با دیدن این عکس
" پورنوگرافیک " به یاد سخنان نغز وآموزنده ی ائمه ی
اطهار افتادم .روایت به عهده ی راوی است و بنده بی
تقصیرم که پیامبر فرمود:بر زن است که خود را از شوهر
باز ندارد و بگذارد تا از وی کام بگیرد حتی اگر بر روی کوهان شتر باشد .
(چون در سرزمین حجاز گاو نبوده ویا کم بوده، روایتی
در مورد گاو موجود نیست اما حیوان ،حیوان است توفیری
ندارد )
علاقه مندان برای کسب " اطلاعات " بیشتر می توانند به
" کیهان " تهران ، مورخ پنجشنبه 18 مهر 1387 رجوع
بفرما یند که بحث شیرین جماع!! و اهمیت آن در حفظ تعادل روانی اجتماع،تعامل خصوصی،خلوت سه گانه،آماده
باش دائمی ؟!رضایت شوهر و فراز هائی از نهج البلاغه
به تفصیل آمده است .

(November 25, 2008 3:07 PM)
حاج آقا:

به تشخيص ما اين ضعيفه تمكين كرده و مصداق آيه شريفه كتك كاري قرار نمي گيرد ولي احتياط واجب آن است كه اين بانوي مكرمه به دليل حجم سنگين كار به جاي يكبار سه بار غسل جنابت را ادا نمايد
ضمنا با توجه به اينكه فاعل در اين تصوير جزو علماي برجسته و مراجع عظام مد ظله مي باشند لذا بر ناشران كتب مذهبي فرض است كه از اين پس استايل فوق الذكر رادر فصل اپنديكس رسالات توضيح المسائل منتشر و در اختيار مقلدين كرام قرار دهند باشد كه مورد قبول بارگاه باريتعالي قرار گيرد انشالله
اواخر ذي المقعد سنه بيست و هفت قمرجون

(November 25, 2008 2:40 PM)
سـیاوش (م. محقق):


(نسخــهً آخـــــــــــــر)
هادی جان دوباره سلام!

خــــــــــدا ســــــــنگم کــــند اگــــــر دوبــــــاره مزاحم شوم

یک بیت بسیـار اســــاسی از قـلم / تایپ افتـــاده بود!
(تایپ فارسی ندارم و با جان کندن مینویسم . امیدوارم به حق "پنج تن" در عوض از خواندنش لذت ببرید ) !
می بخشید
با تشکر

شعر را بنوعی جمع و جور و تکمیل کردم
( یکی دو قسمت اصلاح و چند(11) بیت دیگر اضافه شد ) و نمیدانم درکجای سایت بهتر است قرار بگیرد ویا به کدام قسمت مرتبطترست؟!
بهرحال در هر دو قسمت مربوط به امامزاده سیار می گذارم تا هرجا که خود صلاح ببینی درج یا منتشر شود و اگر هم هرگونه تصحیح و یا تغییری لازم دیدی بدهی که خود استادی و صاحب اختیار
پیشکش ناقابلی ست به اصغر آقا
خوشحال می شوم اگر مواردی را که می بینی راهنمایی کنی . به دیده منت می پذیرم

همیشه شاد و سالم و پیروز باشی

در حین نوشتن علاوه بر امامزادهً سیار تصویری را که چندی پیش از افطار بر خوان ملت در پایین صندلی خامنه ای در سایت گذاشته بودی را نیز در نظر داشتم ...
به هر حال این لینک پایین هم شاید بتواند کمی چشم جماعت شاه الهی را باز تر کند که چگونه با کودتا و دزدیدن دمکراسی و سرنگونی بزرگان ورادمردانی چون دکتر مصدق و روشنفکران راستین این دیار و حذف کردن آنان از صحنه می توان جادهً خرافات و مذهب و مصیبت را اینچنین صاف و هموار کرد!
شاید مثل اکثر موارد تا از زبان خود خارجی ها نشنویم هنوز باور نکنیم !
ببینیم و بیاندیشیم !
http://www.youtube.com/watch?v=iaGCJmCAJ40

http://www.youtube.com/results?search_query=mossadeq&search_type=&aq=f


بر گِـردِ خرافات بگردند چو پرگار
این ملت سرگشتهً سرخوردهً زوار

امیـد چو بر خود نبـوَد چـاره چه باشـد ؟
بر معجـزه امیــد نـهادند بنـاچار!

چه معجزه ای بهتر ازین بود که شیخـان
بر وهم من و تو بشوند اینهمه پروار

در مرگ هم از امتِ خر رشوه بگیرند
تا بلکه مـرادی بدهـد جعـفرِ طیّـار !

لاشه همه پوسیده بگـوری به دل خاک
گردیـده شـفابخشِ دل مردم بیـمار!

چرخند و بمـالـند به دورش همه انگشت!
تا بلکه کرامـات ببیـنند ز مُـردار!

این یک ز بواسـیر دخیـلی به سـرِ دست
بنـدد به ضریـحی که گره واکُند اینبـار!

آن یک ز یبوست به پی حـاجت خویشست
تا رفع کنـد مرده ز کونش همه دشـوار!

گویند امامست و دَمِ عیسـو یش زِرط !
صد کور شفا بخشـد و صد درد به یکـبار !

گر مُـرده شـفا بخش بوَد از چه سقّط شد؟!
این معجزه گر ریق به رحمت زده زنهـار!

ای بس که بشـا شند برین صندق لعنت
از اول هر کوچه و تا هر سر بازار

آنروز که بینند همه حیلت و مکرست
صندوق و ضریح و سرِ گلدسته و ابزار !

در قرنِ اتـم معجزه اینست برادر
خلقی بنشـانند بدینگـونه سرِ کار!

نادانی و مذهب ستم و فقر و جهالت
بر هرکه فتـد بنـد به پایـست و گرفتـار

آن شـاه که دزدیـد کُـلَه از سـرِ ملت
خود نیز ندانسـت چه شد حاصل ازین کار!

شیـخان همه بـر سـفرهُ مـلت بنشستند
کفتـار صفت پاره کُنندی تنِ مُـردار

این یک به تـسا هل به تسـامح بکـند پوست !
وآن گرگ به گلّـه زده درّنـده و خونخـوار

وین یک به کراهـت کَنَـد این گوشت به دندان
وان یک همه لبخـند به لب خسـته ز نشخوار!

ای خلق گرفتـار که در دام بلا یی
تا باز کنی چشم شود این همه تکـرار !

تا بـر دگران بسـته دخیـلت دل و امیـد
در وهم و خرافات به بنـدی و گـرفتـار!

شیـخان و شـهان در پیِ آسایشِ خویشند
مُـردارخورِ ســیر ندارد غمِ اغـیار!

تا بـرّه صفت در پی چوپان به چرایـی
آنگـونه رود قصّه و اینگـونه شود کار !

سـیاوش (م. محقق)

(November 25, 2008 1:07 PM)
 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی