بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

چهارشنبه 1 آبان 1387

ماشین خواهر سلیمه و ديگر سروده‌هاي تازه

گرفتند و گرفتن کارشان شد - دم استاديوم با دلبر خويش - ماشین خواهر سلیمه

قلم چرخید و فرمان را گرفتند
ورق برگشت و ایران را گرفتند

به تیتر «شاه رفت ِ» اطلاعات
توجه کرده کیهان را گرفتند

چپ و مذهب گره خوردند و شیخان
شبانه جای شاهان را گرفتند

همه از حجره‌ها بیرون خزیدند
به سرعت سقف و ایوان را گرفتند

گرفتند و گرفتن کارشان شد
هرآنچه خواستند آن را گرفتند

به هر انگیزه و با هر بهانه
مسلمان نامسلمان را گرفتند

به جرم بدحجابی، بد لباسی
زنان را نیز مردان را گرفتند

سراغ سفره ها نفتی نیامد
ولیکن در عوض نان را گرفتند

یکی نان خواست بردندش به زندان
از آن بیچاره دندان را گرفتند

یکی آفتابه دزدی گشت افشا
به دست آفتابه داشت آن را گرفتند

یکی خان بود از حیث چپاول
دوتا مستخدم خان را گرفتند

فلان ملا مخالف داشت بسیار
مخالف‌های ایشان را گرفتند

بده مژده به دزدان خزانه
که شاکی‌های آنان را گرفتند

چو شد در آستان قدس دزدی
گداهای خراسان را گرفتند

به جرم اختلاس شرکت نفت
برادرهای دربان را گرفتند

نمیخواهند چون خر را بگیرند
محبت کرده پالان را گرفتند

غذا را آشپز چون شور میکرد
سر سفره نمکدان را گرفتند

چو آمد سقف مهمانخانه پائین
به حکم شرع مهمان را گرفتند

به قم از روی توضیح‌المسائل
همه اغلاط قرآن را گرفتند

به جرم ارتداد از دین اسلام
دوباره شیخ صنعان را گرفتند

به این گله دوتا گرگ خودی زد
خدائی شد که چوپان را گرفتند

به ما درد و مرض دادند بسیار
دلیلش اینکه درمان را گرفتند

مقام رهبری هم شعر میگفت
ز دستش بندتنبان را گرفتند

همه این‌ها جهنم، این خلایق
ز مردم دین و ایمان را گرفتند

برای هر کلام شعر هادی
دو تن قند فریمان را گرفتند
-------------------------------

دم استادیوم با دلبر خویش

(به آهنگ «دم گاراژ بودم ....»)

دم استادیوم با دلبر خویش
قراری داشتم یکهفته‌ی پیش

من او را دعوتش کردم به فوتبال
برای دیدن بازی فینال

ولی افسوس و افسوس
شدم مأیوس مأیوس

که فهمیدم ورود دختر و زن
بود ممنوع در آنجا اکیداً

به ما گفتند وقتی زن نجیب است
چو در استادیوم باشد عجیب است

منم گفتم نخواستیم
چرا یک لحظه واستیم

به گوشم گفت دلبر
بریم یک جای بهتر

یه جا رفتیم من و دلبر دوتائی
نخواهم گفت مخصوصاً چه جائی!

ولیکن داغ فوتبال
گرفت از جفتمان حال

چنان در فکر ورزشگاه بودیم
که از غصه در اشک و آه بودیم

نکردم دوری میدان تحمل
ز لبهایم به لبهایش زدم گل

رگ فوتبال من یکدفعه جنبید
لبان هردومان یکباره خندید

طرف پیراهن سبزی به تن داشت
که خیلی نقش در احوال من داشت

نگاهی پر ز احساس
خودم دادم به او پاس

چو از آفساید سوی او زدم شوت
طرف داور شد و یکباره زد سوت

نکردم اعتنا بر سوت داور
در آن سبز چمن گشتم سراسر

یکی بازیکن زیرک شدم من
گهی فوروارد و گه هافبک شدم من

به هرجا که دلم میخواست رفتم
ز گوش چپ به گوش راست رفتم

چو بودم محو سیر آن نواحی
پنالتی هم زدم خواهی نخواهی

شریکم بود در هر لحظه آن یار
کیان تیم را هردو نگهدار

چنان در بازی احساس بودیم
که غرقه در دریبل و پاس بودیم

به او دادم کمی ودکا کمی لایم
که نوش جان کند بین دو هافتایم

چو رفتم در پی شوت اضافی
طرف زد سوت پایان گفت کافی

نفهمیدم به هرچه ضرب و تقسیم
چگونه طی شد آن یک ساعت و نیم

دوباره هفته‌ی آینده با یار
دم استادیوم داریم دیدار

اگر بار دگر قانون اخلاق
بخواهد جفتی ما را کند تاق

شوم با او به خلوتگه روانه
برم استادیوم را کنج خانه

که ورزش را نباید ترک کردن
بباید فوتبال را درک کردن

بدون امر ورزش
جهان را نیست ارزش

بیائید از برای عرض تبریک
هواداران، که ما رفتیم المپیک!
---------------------------------
اتومبيل مخصوص خانم‌ها
خبرابلهانه‌اي بود که قرار است در جمهوري اسلامي اتومبيل مخصوص خانم‌ها بسازند.
اين تصنيف روي «ماشين مشدي ممدلي» که زنده‌باد «بديع‌زاده» خوانده بود، نوشته آمده.

ماشین خواهر سلیمه
میگن برای خانوما - ماشین ویژه میسازن
واسه خواهر خدیجه و - خواهر منیژه میسازن
برای اون خواهری که - عضو بسیجه میسازن
این فکر پوسیده ولی - مال زمان قدیمه
ماشین خواهر سلیمه - مونتاژ شابدولعظیمه

ماشین خواهر سلیمه – بوق داره ترمز نداره
بی اندازه اخلاقیه – کاپوت و اگزوز نداره
با اونهمه روغنسوزی – اینهمه قمپز نداره
پر مصرف و شاسی کوتاه – قالپاقاشم نصف نیمه
ماشین خواهر سلیمه - مونتاژ شابدولعظیمه

این که مث فشنگ میاد - «بی.ام.و»یه حاج خانمه
فرمونشو نمیبینی - لای النگوهاش گمه
افسره کاریش نداره - می بینه نمره‌ی قمه
ماشینای نمره ی قم - هیچوقت نمیشه جریمه
ماشین خواهر سلیمه - مونتاژ شابدولعظیمه

این ماشینو آقازاده - موقتی پسندیده
با بودجه‌ی محرمانه - برای صیغه‌ش خریده
صیغه هه تصدیق نداره، - ببین چه جولونی میده
اگر تو رو زیر بگیره - مسئولش اوستا کریمه
ماشین خواهر سلیمه - مونتاژ شابدولعظیمه

هرکی که این ماشینو ساخت – صد باریکلا طلبش
نجیبه، لختی نداره - حجاب داره هر وجبش
ببین که زیر چادره - تمام صندق عقبش
اینور و اونور نمیره - مسیر اون مستقیمه
ماشین خواهر سلیمه - مونتاژ شابدولعظیمه

نظر های شما (14)     
پیپو: یافتم! یافتم! (ارشمیدس):

http://www.parsimusic.com/song.php?IdAlbum=400

بالاخره تونستم آهنگ "دم گاراژ بودم" رو پیدا کنم. روی لینک بالا کلیک کنین و آهنگ آخری رو بیارین. آهنگای دیگه ش هم همه قدیمی و قشنگه

لینک پایین هم برای داون لود آهنگ "ماشین مشتی ممدلی" هست. امیدوارم بدرد نسل جوان و از همه جا بی خبر بخوره

http://www.4shared.com/account/file/65605006/cd49124f/Mashin-e_Mashdi_Mamdali.html?sId=xbTMHXx2E23lVGVm

هادي - دمت خيلي گرمه. ممنون. مارو دم گاراژ سوار ماشين مشدي ممدلي کردي. بزن بريم!

(October 28, 2008 10:44 PM)
پیپو:

با سپاس از اینکه "نت" آهنگ "دم گاراژ" رو برام نوشتی، ولی مشکل اینجاست که این نت، برای تمام آهنگای "مردمی" و وطنی معتبره. ایضا همین آهنگی که یکی از "آهنگسازان" ما در همین لحظه و در لس آنجلس (یا تهران) داره روی کیبورد میسازه....(البته مثل شما نت بلد نیست ولی خوب ضرورتی هم نداره)

در مورد آهنگ "ماشین مشتی ممدلی" هم بچشم. تمام تلاشم رو میکنم

(October 28, 2008 1:23 AM)
بای پولار شعری:


من در اعتراض به اینکه نمره ها باید از صفر شروع بشن و به یک چیزی مثل بیست تموم بشن هرگز به هیچ شعرت ، مخصوصا این یکی نمره نمیدم.

آخه نمره مال چیزهائی که "درجه" بندی میشن مثل هندونه و خربزه مشهدی و این چیزها....
اکثر شعرهای تو ، مثل همین شعر "گرفتند" در یک زمان میتونه آدمو "بای پولار" کنه !!!
حتی یک دستت درد نکنه هم بهت نمیگم چون تایپش کاری نداره که دستت درد بگیره ، اماآرزو میکنم اون قلب و کله ای که این شعر ازش در اومده حالا حالا ها پاینده باشه ....

خیلی دوستت دارم( مردونه ها ، نه مثل مادمازل می می)!!!

(October 25, 2008 2:05 PM)
پیپو:

حیف که نسل من و بعد از من، آهنگ "دم گاراژ بودم" رو بلد نیستن. اما آهنگ ماشین مشتی ممدلی رو میدونم (به لطف صدا و سیمای زمان شاه که بدیع زاده رو آوردن تو یه برنامه ای و ازش تجلیل کردن و آهنگاشو خوندن) و خیلی از شعرت لذت بردم. حتی وسوسه شدم که با یکی از بچه ها اجراش کنیم. (اگه اجازه بدی) و تو همین سایت بذاریمش واسه بچه هایی که آهنگش رو بلد نیستن

در ضمن چه عشقی کردم از تعریف "مادموازل می می"!...خدا کنه مادوازل از فک و فامیلای خودم نباشه!

- اجرا کن بفرست عزيز. منتظريم. ضمناً آهنگ دم گاراژ اودم هم اينجوري است:- ديريم ريم ريم ديريم ريم ريم ديريم ريم .... الي آخر

(October 25, 2008 12:00 AM)
lخسرو:

هادی ......
آرزو می کنم که سالم باشی ....

خسرو

(October 24, 2008 5:15 PM)
ghkl:

هادي جان اگر شعرهاي تو نبود ما دق ميكرديم

هادي - منم همينطور.

(October 24, 2008 11:35 AM)
RASHID DANMARK:

hadi jan
az frodgahe Shanghai mi bosamet ba in shahkaret

(October 24, 2008 8:12 AM)
Bi vatan:

Be molla goftami shalvar khaham
Be hojre bordanam, shortam gereftand
Be molla goftami bimeh nadaram
Beghorido begoft:ABOLFAZLO magar azat gereftand

Are hadi jan kheili mokhlesim , In haro minevisi
dele ma bishjta r tar kabab mishe , Kholase nemidonam in jonevara chi bodan az koja omadan ke tamam javoni ma ro kharab kardand



(October 23, 2008 1:02 PM)
hende jegar khar!:

jigareto asghar joon! baba to dige ki hasti!? damet garm

(October 23, 2008 11:29 AM)
بشممشا:

عالی است کلی با شعرهایت حال میکنیم

(October 23, 2008 11:16 AM)
Aryamard:

Hadi baz ham gol kashti.Drood bar to ke waghte ma ro shad mikoni.

(October 23, 2008 9:31 AM)
قاصم:

همه این ها جهنم ، این خلایق
زمردم دین و ایمان را گرفتند
کاش قضییه با دین و ایمان ، ختم می شد .
این ملت ستمدیده ی بدبخت ِفلکزده ی بی نوا،هزاروچارصد پانصد سال زحمت کشید ،خون دل خورد،توسری خورد و بیش از هزار بلا به سرش آمد تا توانست آن " الله " ِقادسیه ی تازی را رام و آرام کرده و تبدیل به آن "خدا"ی بی آزاری نماید که تا سال 57 هنوز در آسمان کشور اهورایی !!برتخت خود نشسته بود و با ما بده بستان منصفانه ای داشت .
نمازی می خواست و در ماه رمضان ، روزه ای و نمایندگانش
به سهم امامی و خمس و ذکات نه چندان دندانگیری ، قانع بودند، که اگر نبودند همان هم گیرشان نمی آمد وهیچ گهُی هم نمی توانستند بخورند !
تا اینکه دیو بیرون رفت و فرشته در آمد و اما چه فرشته ای؟ بد هیبت و عبوس که با هزار من شربت تهیه شده از قند فریمان هم خوردنی نبود .گفت : من توی دهان این خدا می زنم .خودم الله تعیین می کنم .اینطور نباشه که از 2500 سال پیش ، مال مارو خوردیدو یه آب هم روش .از حلقو متان بیرون می کشم (زیر لبی چند تا فحش ناجور هم داد، که نه گفتنی است و نه نوشتنی ).
الغرض ، یک کلام ،ختم کلام .خدا را از مسندش پائین کشید و الله را بجایش نشاند .
البته ما ملت نجیب و پر تحملی هستیم ،فقط یک 1500 سالی لازم است تا دوباره الله را تبدیل به خدای قدیمی بکنیم . باید خوش بین باشیم و امید وار !!

(October 22, 2008 7:06 PM)
شاکی قلابی:

شاعر طنز پرداز عزیزم هادی را قربان میروم
تو دست ما را بدجوری توی حنا گذاشته ای . هی اولتیماتوم میدهی که ازت تعریف نکنیم . مثل اینکه یک کمی "مازوخیست " شده ای . هرچه حزب اللهی ها فحشت می دهند و یا نادرویشان شماتت میکنند فوری چاپ میکنی . ولی حاضر نیستی حرف ما را هم گوش کنی . عزیز مگر مرض فحش خوردن داری؟
میخواهی محل بگذار میخواهی نگذار باید بگویم که با این شعرت ثابت کردی که هنوز هم "عبید" معاصر مائی . دست مریزاد

(October 22, 2008 5:58 PM)
مادموازل می می:


قند فریمان منی هادی جانان منی
حافظ اگر "آن"جوید یافته ام "آن" منی
شهدو شکرازقلمت میریزد مرغ سلیمان منی
"اصغر" شیرین سخنم باز بگو رهزن دین ، رهزن ایمان منی

بارک الله ، تو تنها مردی هستی که عاشقتم ، بدون آنکه نظر سوئی داشته باشم " البته از لبخند نمکینت گذشته " اولین و آخرین شعرم را به تو تقدیم میکنم . ببخشید که وزن و قافیه درست و حسابی ندارد .ولی چون از دل آمده شاید به دل بنشیند . در ضمن به پیپو هم سلام دارم . با این سن و سال کمش ، دست به قلم خوبی است .

(October 22, 2008 5:45 PM)
 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی