بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

جمعه 12 مهر 1387

در سوپرمارکت تبعيد

شمع ها پهلوي « فرهنگ معين »
جنب« توضيح المسايل» ، وازلين

دکه ي بقالي مشدي حسن
وسعتش افزون شده دور از وطن

مش حسن اينجا کراواتي شده
خوب با اهل ادب قاطي شده

دانش و فرهنگ را خدمتگزار
ارتباطي هم نموده برقرار

پول داده بابت کلي کتاب
چيده لاي جنس هايش بي حساب

جنس هاي خوردني ماليدني
لابلاشان هر کتابي ديدني

توي سوپرمارکتش در يک سفر
صحنه ها ديدم که گويم مختصر


فال حافظ بود پيش کله قند
آسپرين پهلوي « نسل دردمند»

ظرف حلوا پهلوي « سنگ صبور»
لوبيا چشم بلبلي با« بوف کور»

« جنگ و صلح » و سرکه شيره ، پيش هم
بربري پهلوي « نون والقلم»

لامپ و باطري پيش « نوري از شکاف»
« کاپيتال مارکس» پيش پيف پاف

شمع ها پهلوي « فرهنگ معين »
جنب« توضيح المسايل» ، وازلين

« باغ آلبالو» کنار ميوه ها
« پا برهنه ها» ميان گيوه ها

قره قوروت پهلوي « تاريخ قيام »
تمرهندي پيش آثارامام

شعرنو پيش مرباي تمشک
پهلوي آثار آل احمد ، زرشک

زعفران در نزد « مردان وطن»
زردچوبه پيش « سيماي دو زن»

آنطرف « صدسال تنهايي» غمين
با دو بطري آبغوره همنشين

بود « تاريخ تمدن» ، پيش کشک
اين يکي پر کرد چشمم را زاشک

پس خريدم از خوراکي وز کتاب
بسته اي نان و « صداي پاي آب»

آبان 76 – اکتبر 97

 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی