بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

يكشنبه 3 شهريور 1387

مچگيري "بالاترين" و پوزش از طرفداران شتابزده‌ي خانم عبادي!

«"منظومه"، داخل ِ"کهکشان" است نه برعکس.

یاد ِ نامه فتحعلی شاه به سفیر ایران در انگلیس افتادم که نوشته بود تحقیق کن ببین انگلیس در لندنه یا لندن در انگلیس!!!!!!!» - (اظهار نظري در سايت "بالاترين")

آمدم سايت بالاترين را توصيف کنم، ظاهراً غلط نجومي مرتکب شده‌ام. (همين چند طبقه پائين‌تر). کهکشان را جا دادم توي منظومه در حاليکه ظاهراً برعکس است. به نظرم راست ميگويند که هيچکس کامل نيست. باز جاي شکرش باقيست که ميدانم لندن در انگليس است. از تيرماه گذشته هم سي و دومين سالي است که خودم در لندنم. (وگرنه ممکن بود اين را هم مثل فتحعليشاه قاطي کنم.) به هرحال با پوزش از همه‌ي کساني که به آنها مربوط است.

عذرخواهي بابت خانم شيرين عبادي
صحبت از پوزش شد، حالا که نظرات تند و اعتراضي فروکش کرده و با توضيحي که دادم و آن رباعيواره‌ي بامزّه!، - («شلوغ شد، شلوغ شد. ببخشيد، ببخشيد!») -آب‌ها از آسياب افتاده، در اين حالت ِ صلح و صفا و خالي از فشار و لجاج، از همه‌ي کساني که بابت اشاره به خانم شيرين عبادي، رنجه شدند (مطلب چند پله پائينتر) پوزش ميخواهم. -به همين راحتي! - حقوقدان با شهامتي چون خانم عبادي ارجش بالا و اجرش محفوظ است.

محو کردن آن نوشته از صفحه‌ي اينترنت راحت‌تر از تايپ کردن اين پوزش بود البته، اما اين پوزشخواهي براي محکم‌کاري است، وگرنه، طنز ِ نشسته در آن نوشته، خانم عبادي را هدف نگرفته است. به همين دليل هم متأسفانه لزومي نمي‌بينم از شخص ايشان معذرت بخواهم! مطمئناً نگاه ايشان مثل نگاه بعضي هوادارانشان، شتابزده نيست.

من اين قلمي را که چهل و پنج سال پيش از ملت به امانت گرفته‌ام، حاشا که به دروغ و دغل بيالايمش، حاشا که بخواهم حقي را ناحق يا ناحقي را حق کنم. من که خود مدعي ديگرانم، خاک بر سرم (يعني خاکم بر سر) اگر خودم از آناني باشم که قلم به هرز ميزنند و حرمت قلم نگه نميدارند و نقش ولي‌فقيه بازي ميکنند!
درود بر خانم شيرين عبادي و طرفدارانش.

نظر های شما (5)     
hadi joon:

ز آن روزی که محمود آفریدند
ز اشک چشم ما رود آفریدند.

برای خاک میهن هم بناچار
ز جسم و فکر او کود آفریدند!.


این دوبیتی هم تقدیم مردم عزیز ایران و رییس جمهور محترمش! محمود احمدی نژاد.

(August 27, 2008 9:53 AM)
saman:

Hadi jaan
Bebinam mage Shirin e Ebadi va tarafdaranesh tahdide be ghatlet kardan ke enghadr shetabzade shodi. Khobe ke bahaee ha motamadenand va tahdid be ghatl nemikonand baraie hamin tu bakhshi az asle ghazie ro (Tahghir va ehanate gheire mostaghime Shirin be bahaee ha) ro faramoosh kardi. Tu az hame bishtar shetabzade shodi.

(August 25, 2008 5:57 PM)
reza azari:

اقای هادی خرسندی طنز نویس مردمی . چندی پیش یک کامنت در رابطه با ماهیت فرصت طلبانه و غیرمردمی شیرین عبادی برایت فرستادم که با کمال نا باوری ان کامنت را سانسورکردی؟ تو دیگر چرا ؟ پس اگراین نوع کامنت های اگاه کننده و مردمی را سانسور میکنی کمی هم انصاف داشته باش و کامنت های ان افراد نا اگاهی هم که بجای اینکه در مورد ماهیت غیر مردمی عبادی از عقل شان استفاده کنند از احساسات شان کمک میگیرند وعبادی را یک مبارز ضد رژیم می خوانند هم سانسور کن !. هادی جان تو می نویسی : درود بر خانم شیرین عبادی و طرفدارانش :! . ایا فکر کرده ای که طرفداران این زن چه افرادی هستند ؟ طرفداران شیرین عبادی اخوند شیاد و جنایت کارخاتمی است که شیرین خانم میخواست جایزه اش را به او تقدیم کند ! طرفداران شیرین عبادی نمایندگان جنایتکار مجلس ضد خلقی رژیم بودند که عبادی میخواست دست انها را ببوسد ! طرفداران شیرین عبادی لابی های رژیم در خارج امثال تریتا پارسی و هوشنگ امیر احمدی واحسان نراقی و مسعود بهنود و...وتمام پاسداران سیاسی رژیم در خارج هستند که هر گاه عبادی به خارج میاید با انها دمخور می شود و خلاصه طرفداران شیرین عبادی کل رژیم اخوندی است. پس وقتی به طرفداران شیرین عبادی درود می فرستی در حقیقت به کل رژیم و جیره خواران رنگارنگش درود فرستادی !. هادی عزیز: اخه این زن ایت الله از زمانی که جایزه گرفته تا کنون غیر از اینکه چهره کریه رژیم و اسلام و برنامه تروریستی هسته ای رژیم را در داخل و خارج بزک کرده ایا هیچ کار دیگری هم در افشای انهمه جنایت و کشتار رژیم و نقص حقوق بشردر ایران انجام داده است ؟. اگر واقعا این زن میخواست کاری برای مردم گرسنه و در بند ایران انجام دهد پس از انتخاب شدنش در خارج می ماند ویک میلیون و سیصد هزاردلاری که به عنوان جایزه گرفته بود خرج جنبش رهایی مردم میکرد که البته این تصور اشتباهیست چون اگر این خانم اهل مبارزه با رژیم بود که در بند وبست رژیم با کشور های اروپائی برای دادن جایزه صلح به یکی از عوامل رژیم اصلا انتخاب نمی شد!. هادی جان: وظیفه یک هنرمند مردمی گفتن حقیقت و افشای مزدوران و فرصت طلبانی است که با عملکرد های ضد مردمی شان باعث بقای رژیم شده اند و میشوند نه اینکه تحت تاثیر چند نفرنظر دهنده نا اگاه و عقب افتاده واقع شود و از گفتن حقیقت دست بر دارد!.

(August 25, 2008 4:17 PM)
حسام:

با سلام
آقای خرسندی ،علت این همه محبوبیت شما در بین ملت همین خوی و خصلت افتادگی و مردمی بودنتان است .امیدوارم این صفات جوانمردانه ( البته اگر به زنان توهین نشود ) چون همیشه همراهتان باشد .

(August 25, 2008 2:56 PM)
Ghaltagh:

می شود زیره به کرمان برد؟

اسم شب(هادی خرسندی)
اسم شب

□رهگذر! ايست! بي پدر مادر
اسم شب چيست؟ بي پدر مادر!

اسم شب را بگو اگر داني
به چه مقصد در خياباني؟

■ اسم شب هر چه هست بي‌خبرم
آمدم نان بگيرم و ببرم

خانه‌ام در همين خيابان است
به گمانم كه اسم شب، «نان» است

نه، گمان مي‌كنم «وطن» باشد
اسم ايران خوب من باشد

□ رهگذر، بيش از اين مشو پررو!
حرف خود را بسنج و بعد بگو

■ گفتم «ايران» مگر بجز اين است؟
نكند اسم شب «فلسطين» است

نيست امشب حواس من كامل
بچه‌ها گشنه‌اند در منزل

گر به ‌من اندكي امان بدهي
فرصت ابتياع نان بدهي

باز مي‌گردم و سر فرصت
در همين باره مي‌كنم صحبت

اسم شب را دوبار، بلكه سه بار
مي‌كنم از براي تو، تكرار!

□ رهگذر! اسم شب بود لازم
تا نگويي نمي‌شوي عازم!

■ پس اجازه بده مرور كنم
طول تاريخ را عبور كنم

بكنم از گذشته‌ها آغاز
به همين نقطه، باز گردم باز

تا مگر اسم شب، شود پيدا
جان فداي مقررات شما ...

اسم شب، سابقاً «تباهي» بود
«ظلمت» و ظلم «پادشاهي» بود

اسم شب «گرگ» اسم شب «روباه»
«كودتا»، بازگشت، «شاهنشاه»

اسم شب، «پول»، «پول آمريكا»
اسم شب، «زور»، «سازمان سيا»

اسم شب، «نفت»، نفت خالص و ناب
اسم شب هديه، رشوه، «حق حساب»

اسم شب، «باج»، اسم شب، «تلكه»
اسم شب، «شاه»، اسم شب، «ملكه»

اسم شب، «نطق‌هاي شاهانه»
اسم شب، «عطيه‌ي ملوكانه»

اسم شب، «زاهدي»، «حسين علا»
اسم شب، «شاهپور غلامرضا»

اسم شب، اسم «خاندان جليل»
ترس، تهديد، توسري، تحميل

اسم شب، «آزموده‌ي سفاك»
خرس، تيمور بختيار، ساواك

اسم شب، «استوار ساقي» بود
(كه دو قورتش هميشه باقي بود!)

اسم شب، ايست، پاسبان، باطوم
دستگيري، محاكمه، محكوم

اسم شب، حبس، اسم شب، سلول
شوك برقي، شكنجه‌گر، مقتول

اسم شب، «مرگ» بود و «عزرائيل»
اسم شب، «موشه» بود و «اسرائيل»

اسم شب، شعله ، گاز، آتش، دود
اسم شب، «ثابتي»، «نصيري» بود

اسم شب، نيك‌پي، علم، منصور
اختناق و كميته و سانسور

اسم شب، از اسامي مضحك
«مرد خودساخته، عقاب اوپك!»

اسم شب، بهترين اسامي بود
«آزمون» و «شريف امامي» بود

اسم شب، اسم‌هاي اجباري
خسروداد، اويسي، ازهاري

يا «اميني»، «فريده‌ي ديبا»
«دكتر اقبال» و باقي اين‌ها

اسم شب «مهدوي»، «اميرعباس»
چه بگويم؟ دگر نمانده حواس

باز هم هست و بنده بي‌خبرم
آمدم نان بگيرم و ببرم!

اسم شب، كرده تازگي تغيير
جورواجور مي‌شود تفسير

اسم شب «قتل روزنامه‌فروش»
نشريات چپي، كتك، خاموش!

اسم شب، «روزنامه‌ي زوري»
سرمقاله، مقاله، دستوري

اسم شب، «اجتماع»، «خط و نشان»
(دم آيندگان، دم كيهان)

اسم شب «حمله»، «روزنامه نويس»
(نه حمايت، نه دادرس، نه پليس)

اسم شب، باز «كوكتل مولوتف»
متعصب، «ژ-3»، كلاشنيكف

اسم شب، «بي‌نزاكتي»، «پرخاش»
«به تو مربوط نيست»، «ساكت باش»!

اسم شب، «انقلاب سربسته»
جلسه در اتاق دربسته

اسم شب، «كارهاي پنهاني»
«رهبران جديداً ايراني»!

اسم شب، «دادگاه صحرائي»!
(به گمانم ز كافه مي‌آئي!)

«ها بكن! مست؟» ظاهراً بالفرض
لخت ، شلاق، مفسد في الارض!

مثل سابق، «كميته، ساواكي»
(بزنيدش! چكاره بود؟ شاكي!)

اسم شب، «بازسازي ساواك»
انتخاب عوامل سفاك

اسم شب، «دستگيري» و «انكار»!
پنجه ‌بوكس و شكنجه و آزار

اسم شب، نااميد، شك، ترديد
اسم شب، ترس، اسم شب، تهديد

اسم شب، هرچه بود، اين‌ها بود
كه هميشه مزاحم ما بود

باز اگر هست، بنده بي‌خبرم
آمدم نان بگيرم و ببرم!

قصد من هيچ انتقاد نبود
روي من اين همه زياد نبود

نيستم بنده «مفسد في الارض»
هستم البته «مفلس في القرض»

گر زدم حرف‌هاي نامطلوب
كله‌ام گرم بود ، بي‌مشروب

باز افسار خويش ول كردم
فرصتي بود، درد دل كردم

«تو بزرگي و من خطاكارم
از تو اميد مغفرت دارم»

در سياست خلاصه بي‌نظرم
آمدم نان بگيرم و ببرم!

اسم شب، آنچه عرض كردم من
هست اسباب شادي دشمن

من از اين اسم‌ها ندارم دوست
بهر ما، اسم ديگري نيكوست

كاشكي اسم شب «صداقت» بود
يا به قول امام: «وحدت» بود

اسم شب، «انقلاب» بود اي كاش
شب نبود، آفتاب بود اي كاش

اسم شب، نور، روشني، خورشيد
اسم شب، عشق، زندگي، اميد

اسم شب، روز، روزدل‌شادي
اسم شب، صبح، صبح آزادي!

□ رهگذر اين ترانه‌ها كافي‌ست
اسم شب، هيچ يك از اين‌ها نيست

اجل امشب گرت امان بدهد
«باش تا صبح دولتت بدمد»!


تهران- فروردين 58


(August 24, 2008 8:59 PM)
 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی