بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

پنجشنبه 27 تير 1387

زير گنبد کبود، پيرزنک رفته بود ....

تو نوازنده ‌ی به آن خوبی - تار را حیف شد که میکوبی

مژده ای دل که تارزن آمد
صاف از جانب وطن آمد

زیر آن «گنبد کبود» نشست
با سر و وضع پیرزن آمد

آنچنان داشت ژست و باد و بروت
که گمان میکنی شوپن آمد

یا مگر او جلیل شهناز است
که به نخوت به انجمن آمد

یا که ایشان شریف (فرهنگ) است
که چو بلبل به این چمن آمد

این همان است که پیمبر را
یاد آورد و در سخن آمد

گفت در یک پروسه روحی
حضرتش توی قلب من آمد!

نیز فرمود عاشقم به علی
در دلم عشق این دو تن آمد!

×××

تارزن جان تو هم درین کشور
بهر ملت نرو سر منبر

صبح تا شب حکومت آخوند
از علی گفته است و پیغمبر

نیستی شیخ تو؛ هنرمندی
پس بگو بهر مردمان ز هنر

به دلت عشق کس اگر آمد
نبرش توی کوچه و معبر

هست در جان هر هنرمندی
عشقی و شوری و شرار و شرر

علنی کردن و تظاهر را
نپسندند اهل فهم و نظر

پیش از این هم تو در دل و جانت
بوده انگیزه ی کسان دگر

هیچ از عشق آن کسان گفتی
قصه و داستان و نقل و سمر؟

کردی اعلام توی مطبوعات
که چه داری به دل؟ به سینه؟ به سر؟

پس چرا این زمان شدی شفاف؟
ناگهانی زده کلاغت پر؟

فاشگوئی کنی به اینترنت
که شدي پایبوس آن دو نفر

چیست این حالت گلاسنوستی؟
راستی از رفیق ها چه خبر؟

هست لابد یکی به مسجد مجد
شاغل روضه ی علی اکبر

آن یکی سینه زن به هیئت هاست
زینب تعزیه است آن دیگر

سومی میرود که بفروشد
داس و چکش به مارکت محشر

تو هم آنقدر دور چرخیدی
که فتادستی و تلنگت در!

تار با نرخ روز میزنی و
گاه از نرخ روز ارزانتر

با خود البته هرچه خواهی کن
این میان آبروی ساز مبر

تو نوازنده ‌ی به آن خوبی
تار را حیف شد که میکوبی

--------------------------------------

«د.شاکي» از خوانندگان خوشذوق سايت ماست.
اين «کامنت» را ايميل کرده برايمان. با طبع روان:

هادی ورپریده خوش ذات - باز کردی بکفش مردم پات؟
واز کردی برای ملت باز - مشت این "تارکوب" ریش دراز
که جنابش،اگرچه استادست - عضو حزب فخیمه باد است
توده ای بوده روزبیریشی - مدتی نیز کرده درویشی
حالیا میزند سر منبر - تار عشق امام و پیغمبر!

کم نبینی در این زمانه دون - آدمی با صفات بوقلمون
مدتی این جناب اینجا بود - اعتبار گروه شیدا بود
ضمن تعلیم تار و ضرب و سه تار - داشت کنسرت هم یکی دوسه بار
گاه در تور ینگه دنیا بود - گاه اینجا و گاه آنجا بود
از وطن هم نبود چندان دور- (مثل پیوند شور با ماهور)
الغرض بود کار او سکه - همه جا دور او پر از تکه
از چه ناگه به سيم آخر زد - چارمضرابي از پيمبر زد
بايد از حرص و آز او پرسيد - وز حدود نياز او پرسيد
که نوازنده ايست آزاده - يا گداي دم امامزاده
حضرتش دومي‌ست بي ترديد - ورنه دور ريا نميگرديد
بیشمار است زاهد الکی اینهم از بین آن گروه یکی ...
قربانت - د.شاکی

نظر های شما (20)     
رضا قراجه-09193770129:

سلام
اين شعر را براي استاد هادي خرسندي سروده ام

بكش پيپ ونخور غم مظهر طنز
پدر ، مادر ، برادر ، خواهر طنز

اگر گوئي شهادت با اجازت
روي تا مكه بر پشت خر طنز

بهائيت، مسيحيت، تو هر دين
رها كن، شو به دين رهبر طنز

نمازت را بخوان بر قبله هجو
بگو ذكر بقاي مفخر طنز

جناب هادي خرسندي باب
رئيس مذهب ِ الآخر طنز

عبيد دايم الخمر! زمانه
پدر،مادر،برادر،خواهر طنز

كسي كو مخ زند محبوبه عشق
برد نم نم به سوي بستر طنز

كند او يك نصيحت با صداقت
نشو گر جدي استي دم پر طنز

گذاري گر به روي دم او پاي
برد او شارگت با خنجرطنز

نصيحت ميكنم از سوي هادي
بيا بر دين والا رهبر طنز
هادي:
نه قربان، من فقط سرباز ساده‌‌م
بدون اسلحه در سنگر طنز

(August 19, 2008 10:19 AM)
پویا:

این شعر چهارسال پیش توسط این جانب درشب یلدا بعداز هنرنمایی هایی از همین گونه از جانب این استاد پر هیبت سروده شده است.

دیشب از فرط غضب چهره بر افروخته بود
جامه بی ادبی بر قد خود دوخته بود

لودگی کرد و غزل خوانی و در آخر کار
برملا گشت هر آن چیز که آموخته بود

عشق را جامه ننگین ریا بر تن بود
معرفت زاتش خودخواهی اوسوخته بود

مجلس انس ز بی مهری او بی تک و تا
داد بر باد هر آن چیز که آموخته بود

داد میزد که منم من به خدا گوش کنید
جز ز من هر چه شنیدید فراموش کنید

شربت عشق نه این است که پندار کنید
باده زین پس ز کف بنده فقط نوش کنید

نقل مجلس منم هر چند که حافظ اینجاست
حلقه بندگی حضرت من گوش کنید

شب جشن آمده لاکن همه با هم خفه شید
لطفکی دارم اگر زمزمه خاموش کنید

این لاف آخر استاد لطفکی کاسه صبرم را لبریز کرد تا در پایان این درد دل را با خوانندگان عزیز در میان بگذارم.
با تشکر.

(August 6, 2008 9:13 PM)
hedayat:

از توجه شما سپاسگزارم.
البته اين نوع اظهار نظر از جانب هنرمند بزرگ و تأثيرگزاری مانند آقای لطفی جالب نیست.

(July 28, 2008 7:38 AM)
hedayat:

با سلام خدمت هنرمند عزيز
تحقيق و اظهار نظر در مورد مسايل مختلف نيازمند آگاهی و دانش است. آقای خرسندی عزيز، رديف موسيقی ايرانی کاملاٌ عرفانی است. هرچند مقامات محلی و فولکولور بسيار جالبی در موسيقی ايرانی وجود داشته و دارند اما روحيات و گرايشات گردآورندگان رديف موسيقی، آنان را به سمت تدوين مقامات عرفانی پيش برده است. بررسی شخصيت و زندگی آقای فراهانی، ميرزا عبدالله، سماع حضور و درويش خان نشان می دهد که همه به درويشی گرايش داشته اند. مگر موسيقی را بعد از حکومت سياه صفوی چه کسانی به ايران بازگرداند؟

هادي - قربان. افراد بشر در داشتن هر نوع عقيده و اعتقاد و سليقه و دين و مذهب و عرفان و درويشي و صوفيگري و همجنسگرائي و دوجنسگرائي .... آزادند و دگران بايد احترامش را داشته باشند. اما موسيقيدان برجسته‌اي که ناگهان خوابنما ميشود و در مطبوعات و اينترنت اعلام ميکند که ......، جاي انتقاد دارد. ندارد قربان؟

(July 27, 2008 2:06 PM)
محمود:

تو که اينقدر هادئ استی و خورسندئ و به ين زيبایی و ظرافت ميبينی و ميگی....... نامردم اگه بتو دیگه کيش بدم

ماتي بنده خدا -

(July 23, 2008 5:17 PM)
004922156898741:

faghat mitawanam begoyam ke khoda hadi ra baraye ma hefz konad

(July 21, 2008 9:40 PM)
زرتشت (لندن):

عالی بود هادی جان. خوب لطفی هم فهمیده که تو این مملکت زدن این حرفا براش بیشتر نون در میاره تا اینکه فقط تار بزنه.
البته بنده همانقدر که از چاپلوسی این نوازنده متنفرم به نوازندگی اش عشق میورزم.

(July 21, 2008 2:29 PM)
Nasim:

Vaaay aaali bood !
hazzzz kardam !
merci amooo joon !

(July 20, 2008 5:24 PM)
والده آقا مصطفی:

هرکی را بخواهی نفرین کنی میگوئی خدا به تیر غیب گرفتارت کنه .حالا باید به جای آن گفت " خدا به نیش زبان هادی گرفتارت کنه " وقتی به کسی بند میکنی ، امان نمیدهی .از همین بند کردنت خوشم می آید . این اینتلکتوئل ها گندش را بالا آورده اند . صد رحمت به انچوچک که از اول کار کره خر آمد و الاغ هم خواهد رفت . نه اینکه هرروز به رنگی درآِید ومثل این درویش افاده ای بقول تو نادرویشی کند واز یاهو ویاحق وداس وچکش سر از محمد وعلی در بیاورد .بیچاره لطفی چه پیرمرد هنرمندی بود خدا بیامرزدش !!!!!

(July 20, 2008 1:02 AM)
بی خانمان:

استاد لطفی:
گویند که از اذان صبح تا بوق سگ ، اندکی بیش از 400 هزار آخوندو و جوجه آخوند با پشتیبانی 6 میلیون بشگه نفت 110 تا 120 دلاری، تبلغ دین تازی و مدح سران از بیخ عربش را میکند، آخه تو هنرمند کم فرهنگ در میان میخواهی ..ایه چه کسی را بمالی؟ چه احتیاجی داری؟ یا اینکه به بیگانه پرستی با پس گردنی عادتت داده اند؟

(July 19, 2008 10:34 PM)
royaye asabani:

benavaz taare man
benavaz taravoshe zakhme sineam ra
baa zakhmei bar taar
dar gamhayat benevis
hasht noti az sangsaar
por kon in jadvale gooshehaye avaaz ra
az goosheii jadid dar goosheii ke tani mishavad sangsaar
aan goosheh mahoor bood
in gooshe ba zoor bood
aan goosheh bood segah
in goosheh paar paar shodan dar pegah
benazaz taare man
dar dastgahe shoor
az hakemine zoor
taa bekanam batoo
az eedame saeed soltanpoor
aya hargez navakhtei ba taar
aavaaz sar dadei az chobehaye daar
pas lotfi kon benaz ey taar

(July 19, 2008 8:51 PM)
دکتر مسعود عطائی:

بادرودبر هادی عزیز

لطفی ز چه روی سرگرانی
پنداشته ای بت زمانی؟
فرهنگ شریف خوش نوازد
او تار زند تو تارزانی!!!

(July 19, 2008 12:21 PM)
majid:

عالی بود

(July 19, 2008 8:26 AM)
091274538746:

خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غِش باشد
فاصله ی هنر مندی و مطرب روحوضی ، گاه به موئی بسته است .لطفی عمری بود که زخمه به تار می زد و الحق خوش می زد .در عجبم که اگر ازنام و محبوبیتش شرم نکرد ، آیااز نغمه های ساز خود هم خجالت نکشید ؟ آنها که با موسیقی و عوالم آن سرو کار دارند می فهمند که از چه سخن می گویم .شرمت باد که صدای سازت را به لجن آلودی !

(July 18, 2008 11:43 PM)
منم:

"هادي - عرض کردم که ميخواستم يکبار هم مثل آدم بروم. مثل يک متولد شده در ..... (نخواندي؟)"

خواندم عزیزم حرفت هم متین! اما تو که میخواستی یکبار مثل ادم بروی! جرا بقول همشهریا خیرگی کردی و هفت بار مثل ادم رفتی!!!
یک بار جستی ملخک .. دو بار جستی ملخک .. سه بار جستی ملخک .. پدر کنتور ورود خروج رو دراوردی از بس جستی ملخک!!
هادي - شما خيال ميکني من با يکبار و دو بار آدم ميشم؟

(July 18, 2008 10:42 PM)
کابوس نگار اقلیمی:

استاد خرسندی عزیز! واقعا که حق مطلب را ادا کردید. محمد رضا لطفی یک زمان توده ای بود و نوار تار نواختنش در انجمن حزب تودۀ آذربایجان با همراهی خواننده ای به نام اوج، در دسترس علاقه مندان موسیقی هست. بعد درویش شد و نمونه اش هم کنسرتش با دراویش به همراهی حسن ناهید است. حالا هم ارتباط روحی با پیغمبر پیدا کرده. من البته شخصا در استادی ایشان در تار نوازی هیچ شکی ندارم ولی ای کاش فقط همان تارش را می زد. ( شنیده ام قضیه گرایشش به حزی توده را هم انداخته بود گردن هوشنگ ابتهاج (سایه) )

(July 18, 2008 9:45 PM)
پیپو:

باز منم...الان یه بار دیگه شعر رو خوندم دیدم صحبتی از "ریش شوپن" نکردی بلکه فقط از "ژست و باد و بروت" اون مرحوم حرفی رفته....ضمن اینکه اذعان میکنم که خرم، واسه خودم قدری نگران شدم...راستی چرا ما همه چیزو باید "ریش" بخونیم؟ از بیخوابیه تا از اثرات انقلاب اسلامی؟

(July 18, 2008 6:57 PM)
شهین 4343434343:

زیرکی را گفتم این احوال بین !
خندید و گفت : صعب روزی ! بوالعجب کاری ! پریشان عالمی !

همه لطف اش در خنده اش بود آن زیرک !

(July 18, 2008 2:57 PM)
26597894594:

لطفن لطفي بكنيد،اقاي خرسندي واز سر لطفي اسمِ اين تارنواز راكه از سر مهر ولطف علي وپيامبرتار مي نوازدرابراي ما تشنگان لطف ابراز داريد تا ما هم مراتب لطف وارادت خود را نثار اين تارنواز كنيم.......
dyonisus-München

(July 18, 2008 11:14 AM)
پیپو:

یکساعته دارم فکر میکنم چه آهنگسازیه که ریش داشته باشه و اسمش هم قافیه با شعر شما هم باشه؟....آخه لاکن شوپن ریش نداشت!

(July 18, 2008 12:11 AM)
 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی