بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

چهارشنبه 25 ارديبهشت 1387

تندیس استاد سید جعفر شهیدی در موزه شهیدی در تهران

ShahidiW.jpg
روزی نیست که به مناسبت نوشته‌ای و به جستجوی واژه‌ای سراغ یکی از جلدهای فرهنگ معین یا دهخدا نرویم و در این رفت و برگشت فرهنگی، سلامی سپاسمندانه به زنده یاد استاد سید جعفر شهیدی نکنیم که پاسدار تکمیل و تدوین هر دو فرهنگ بود و بی‌حضور پربرکت او، این دو لغت‌نامه به این پرباری به دست ما نمی‌رسید.
اگرچه که استاد فروتن ما هرگز نخواست لغت‌نامه‌ای نام او را برخود داشته باشد، اما برعکس، نام او همواره برگ برگ اين دو فرهنگ را برای اهل معني تداعی میکند. (جدا از سایر آثار ارزشمندش)
خانه‌اي که در و دیوارش شاهد سال‌ها کوششهای ادبی و فرهنگی او بود، اخیراً موزه‌ای شده به یادگارش. مجسمه‌ای زنده و هنرمندانه از نيم‌تنه‌ي استاد زينت‌بخش اتاق کار اوست. در خبرها بود که باني‌خير اين برنامه، شهرداری تهران بوده و آقای قالیباف در این مراسم سخن گفته است. اما نگفته بودند مجسمه را کدام هنرمندی به این زیبائی ساخته و پرداخته است! (اميدواريم ادعا نکنند که آن تنديس زيبا هم اثر آقاي شهردار است!) (گزارش تصویری را ببینید)

نظر های شما (10)     
kamran:

هادی جان فقط خسته نباشی

(June 14, 2008 7:26 AM)
091274538746:

با اجازه ی صاحب خانه که اصغر آقا جان باشد ،
شرح داستان مستطابِ ( کلّه قند و ..ن )برای جناب بهمن خان .

در میان چند دهِ نزدیک بهم ،مش رمضونی بود صاحب یک گاو نر خیلی قلچماق (چیزی شبیه به این آخوندشکم گنده های گردن کلفت )عرض کردم که راحت تر تجسّم کنی . اهالی دهات اطراف ،برای جفت گیری ماده گاو هاشان پیش مش رمضون می بردند و برای دست ؟! درد نکنی هم کله قندی به حساب صد مش رمضون ،می دادند.روزی کربلا ئی شعبون ،ماده گاوش را براه انداخت به طرف ده مش رمضون و بزنش هم گفت برای چه کاری عازم است .اما از شانس بد ، مثل اینکه شب قبلش نره گاو مش رمضون برنامه تلویزیونی آیت الله و بحث شیرین لواط را دیده بود و مش رمضون هرچه سعی کرد که گاوش صراط مستقیم برود ، نرفت که نرفت . عمل شیرین لواط را انجام داد .کربلائی به مقصود نرسیده بود و از طرف دیگر بالاخره گاو مش رمضون
زحمت خود را کشیده بود .کربلائی کله قند را داد و به خانه برگشت .عیالش پرسید :کربلائی چی شد ؟ جواب داد
یک ...ن و یک کله قند بدهکار بودیم ، دادیم و برگشتیم .
حق با شاعر است ،به انقلاب باشکوه ،یک ..ن وکله قند بدهکار بودیم ، دادیم ،کرممان نشست ، برگشتیم به خانه و یا بار سفر بستیم وراهی سفر بی بازگشت شدیم.

(May 22, 2008 7:04 PM)
Bahman:

با عرض ارادت به نویسنده کامنت "در باب فعل معین کردن و انقلاب" ، مناسب دیدم که این شعر منسوب به مهدی اخوان ثالث را به مطلب ایشان ضمیمه کنم:

یاد آن زمان که چندی،از شور انقلابی
هرگز نبود یک دم،در دیده خواب ما را
«تا مرگ شاه خائن نهضت ادامه دارد»
گفتیم و از مسلسل آمد جواب ما را
بردیم مادیان را از بهر فحل* دادن
برعکس آرزوها شد مستجاب ما را
کونی و کله قندی** دادیم و بازگشتیم
دیگر نماند وامی از هیچ باب ما را
گر انقلاب این است باری به‌ ما بگویید
ما انقلاب کردیم یا انقلاب ما را

* در فرهنگ نامه‌ی دهخدا از فحل دادن به معنای نزدیکی کردن مادیان با اسب نر برای جفت‌گیری و آبستن شدن یاد شده است
** گویا از رسوم این فحل دادن،یکی هم این است که کله قندی از سوی صاحب مادیان پیشکش می‌شود

البته وقتی در اینترنت دنبال این شعر بگردی، می بینی برخی آن را به هادی خرسندی نیز منصوب کرده اند. شاید این فرصتی باشد که استاد عزیز، خودش در این باره رفع ابهام نماید. بهمن

پاسخ - دوستان. لطفاً رفع ابهام شود. اين سروده از من نيست. از اخوان ثالث‌اش را مطمئن نيستم.بر خلاف شاملو، او با انقلابيون رابطه‌ي حسنه داشت.

(May 19, 2008 7:13 AM)
091274538746:

در باب فعل معین "کردن "و رابطه اش با " انقلاب "و
معانی آن در لغت نامه دهخدا
اصغر آقاجان،این سعادت و افتخار را داشته ام که هیچگاه مقلد یکی از این آیات عظام نباشم !اما گاه پیش آمده است است که از آسمان به ریسمان چسبانی دکتر باستانی پاریزی ،تقلید کنم و با این امید که استاد مخالفتی نداشته باشند . و اما در باب آن کلمه که دیگر اسمش را نمی آورم .
درست کردیم و یا غلط کردیم ، بهر حال کردیم ! منظورم انقلاب است و نزدیک سی سال است که تجزیه می کنیم ،تحلیل می کنیم و حتّا ترکیب می کنیم اما به نتیجه ای نمی رسیم که چرا کردیم . اگر علت را نفهمیدیم ولی معلوممان شد که خود را بد بخت و آواره کردیم و ناله و نفرین نسل دوم و سوم را برای خود خریدیم .
و این " کردنی " عادی و معمولی نبود که "کردنی "بود،
عظیم و الیم . خدائیش زیاد هم تقصیر نداشتیم . مگر ما - برای دست گرمی هم که شده بود - چند بار انقلاب کرده بودیم ؟ تازه "ولی فقیه " زمان خود ما هم - با آنهمه هوش و حافظه- وقتی صدایش را شنید ، که ما کرده بودیم و کار از کار گذشته بود . حالا پیش خودمان بماند که " هول " شدیم و دادیم !!
مرحوم انشتن کاملن درست می گفت که امور نسبی هستند نه مطلق .کردن داریم تا کردن .
زمان آن "پسر" یاد گرفته بودیم ، شب جمعه دو چیز یادمان نرود ، که دومیش " توفیق " بود و خیر سرمان فکر می کردیم که با اولی ، شاخ غول را شکسته و فتح خیبر می کنیم ، تا این که "انقلاب " آمدو ما کردیم و خیال کردیم باز شب جمعه ی ما است و خبر نداشتیم ، نه بابا ، شب ِجمعه ی انقلاب است .
به قول ادبا : کردن "مفعولی "هم ، بوالعجب کردنیست !
یادش گرامی باد ، دهخدا ، که عمری را صرف تدوین وتنظیم لغتنامه کرد اما ذکر نکرد که این فعل معین "کردن" گاهی مثل "علما" تقیه می کند و می دهد !!
گیرم مرحوم دهخدا سرش شلوغ بود و متوجه نشد اما زنده یاد استاد سید جعفر شهیدی چرا ذکری نکرد ؟
گذشته از این دو بزرگوار ،عبد العظیم خان قریب هم نگفت که به وقت صرف این فعل ملعون
من می کنم ، تومی کنی ،او می کند
گاه احسن است که بگوییم
من می دهم ، تو می دهی ، او می دهد
خلاف عرض می کنم ؟ از ما که گذشت . قندی خُرد کردیم و شکری خوردیم چون حنظل . جوانها ! شما مراقب باشید مثل ما نشوید که: چی فکر می کردیم ، چی شد !!!

یاد و خاطره ی فرزندان راستین کشور مان ،گرامی باد!

(May 17, 2008 7:23 PM)
کاکه تيغون:

ما وقتي از لغتنامه استفاده مي کنيم به ارواح دهخدا و شهيدي دعا مي کنيم و وقتي هم از وبسايت شما ديدن مي کنيم به روح شاداب شماآفرين مي کنيم.گفتن آنچه را که نمي کنيم باشد براي وقت ديگر.

(May 17, 2008 4:34 PM)
پیمان:

آقای خرسندی عزیزم سلام !
بعید می دانم که این مطلب را در گویا نخوانده باشید . به نظر من که هرچند کوچک اما این گونه اساتید هم سهمی در سانسور لغت نامه و تطهیر حضرات در آن دارند . تا نظر شما چه باشد ؟ :
در مقدمه ی چاپ ۱۳۷۷ لغت نامه -که يک جلد مجزا را به خود اختصاص داده- خلاصه ای از نامه های رسيده به موسسه لغت نامه درج شده از جمله نامه ی حوزه ی علميه ی قم. "مطالب اين نامه در بهار سال ۱۳۷۷ تحت عنوان بررسی لغت نامهء دهخدا در رساله ای به همت حضرت آيت الله استادی در دوازده بخش در قم به چاپ رسيده" که بعد از حذف يک بخش و چند سطر، در مقدمه ی لغت نامه نقل شده است. در بخشی از اين نامه آمده(صفحه ی ۵۳۹ تا ۵۴۱ مقدمه):
"رهبر معظّم انقلاب، حضرت آیةالله خامنه ای (دامت برکاته) در لغت نامهء دهخدا در شرح حال عالم بزرگوار، فقيه عاليقدر، حاج سيد محمد باقر رشتی معروف به حجةالاسلام شفتی (که قبر شريفش در اصفهان در کنار مسجدی که خود او بنا کرده است(مسجد سيد) مزار مومنان است) به مطالبی توهين آميز که حاکی از کج سليقگی و روحيهء غيرمذهبی و غرض ورزی نويسندهء آن است بر می خورند. بخشی از مطالبی که در شرح حال حجةالاسلام شفتی در لغت نامه آمده، به اين شرح است:
...«چنين طالب علمی که در تمام مدت عمر به عبادت و تقوی و زهد مشهور بوده و غالب اوقات او از خوف خدا به تضرع و ابتهال و نماز و دعا می گذشته، و شب ها از شدّت استغراق و گريه و زاری و عجز و الحاح به درگاه باری تعالی او را حال جنون دست می داده، به تدريج تا آنجا ثروتمند و مالک و تاجر شد که سالی هفتاد هزار تومان به ديوان ماليات می داده و عدد آبادی ها و خانه ها و ميزان نقدينهء او را هيچکس جز خود او نمی دانسته و ضياع و عقار او را نه آفتاب مساحت می توانسته است، نه باد شمال... در شهر اصفهان گويا چهارصد کاروانسرا از مال خود داشته؛ گويا زياده از دو هزار باب دکاکين داشته...»"

اما قسمتی از زندگی اين حجةالاسلام پولدار و ثروتمند که به مذاق آيت الله خامنه ای خوش نيامده از اين قرار است:
"«و چون سيد اقامهء حدود را در زمان غيبت امام واجب می دانسته، خود به امر به معروف و نهی از منکر و اجرای حدود قيام می نمود و مدعی بوده است که حکم من در اين قبيل مسائل، بعينه همان حکم حضرت صاحب الزمان است. عدد کسانی که سيد ايشان را در دورهء سلطهء خود در اصفهان به تازيانه حد زده، از حساب بيرون است. و شمارهء کسانی که او به دست خويش به عنوان اقامهء حدود کشته، تا يکصد و بيست نوشته اند. امر عجيب در کار وی اين است که او متّهمين را ابتدا به اصرار و ملايمت تمام و به تشويق اينکه خود در روز قيامت پيش جدّم شفيع گناهان شما خواهم شد به اقرار و اعتراف وا می داشته، سپس غالبا با حال گريه ايشان را گردن می زده و خود بر کشتهء آنان نماز می گذارده و گاهی هم در حين نماز غش می کرده است...»".

اين که چرا نَقل زندگی نامه ی اين سيد آدمکش در لغت نامه، خاطر آيت الله خامنه ای را آزرده و ايشان را نگران کرده به ما مربوط نيست اما اين که به خاطر اين نگرانی، همين سطور، از لغت نامه حذف شده البته به ما مربوط است.

در چاپ اخير –يعنی چاپ ۱۳۷۷-، در جلد ۶، صفحه ۸۷۸۱، بعد از عنوان "مجلس درس حجةالاسلام و شاگردان و تاليفات او" بلافاصله عنوان "وفات سيد و محل قبر و اولاد او" می آيد، حال آن که در چاپ قديمی تر، يعنی در چاپ سال ۱۳۳۰، جلد ۱۸، صفحه ی ۳۲۹، ميان اين دو عنوان، عنوانِ "حجةالاسلام و اقامهء حدود" آمده که شيوه سربريدن ِ مندرج در نامه ی حوزه از روی همان، نوشته شده است. اين بخش در چاپ جديد –لابد به اشاره رهبر معظم انقلاب- کلا حذف شده است.

اگر فردا مشاهده شد که به دستور رهبر، رخدادهای تاريخی ديگری در کتب مرجع ناپديد شده نبايد تعجب کرد. نه تنها در زمينه های سياسی، بل که در زمينه های تاريخی و علمی هم امر امرِ ايشان است. اما کاش دستور می دادند که نامه ی حوزه علميه نيز از مقدمه حذف شود تا مطلبی که در متن کتاب حذف شده، در اين مقدمه خوانده و احياناً باعث گمراهی نشود!
ياد ِ و خاطره ی استاد سيد جعفر شهيدی گرامی.

پاسخ - من هيچ آگاهي از مطلبي که در گويا آمده نداشتم. آنچه آورده‌ايد هم زياد حاليم نيست اما نيک ميدانم حضور شهيدي (يا کسي به وارستگي او) در اينگونه موارد هم ناروائي و زيان را به حداقل ميرساند. نه؟

(May 17, 2008 11:21 AM)
h:

گفت زمين بزرگي داشتيم، انقلاب که شد ايران در زمين ما افتاد! اينها يک طيف هستند، اگر دولت مي گفت منافع اقتصادي شما تأمين است، در بخش سياسي اين قدر فشار نمي آوردند.
http://fardanews.com/fa/pages/?cid=52019
سخنان منتشر نشده احمدی نژاد در جمع دانشجویان

(May 16, 2008 7:02 PM)
بی نام و نشان:

گزارش تصویری باز نشد ، اما تندیس استاد بی اندازه زنده است ، گویی سخنی نگفته در دل دارد که می خواهد لب گشوده بگوید .نگاهش زنده است رفته ها را نمی ماند.

یادش و یاد همه فداییان فرهنگ گرامی باد.

(May 15, 2008 10:33 PM)
ghaltagh:

رباعیات مجلسیه
******************************
رباعی -۱
نمره حداد به مجلس هفتم
حداد بگفت نمره ام باشد بیست - بر مجلس هفتم که چنین ریست* که ریست
گفتند اگر بریست پس بیست چرا - گفتا که قیاس از صد است٬ بیست که نیست
* ریست : صورت دیگری از گذشته فعل ریدن
رباعی -۲
به نمایندگان
چون نوبت کار مجلس هفتم شد - بخشی ز سپاه مدعی مردم شد
اعمال نفوذ و حقه و دوز و کلک -فرجام شد این: که رای مردم گم شد
**********
رباعی -۳
به نمایندگان
از آمدنت نبود مردم را سود - با دوز و کلک ٬ ثروت و مالت بفزود
این امت در صحنه کنون فهمیدند -كاين آمدن و رفتنت از بهر چه بود
**********
رباعی -۴
ایضا به نمایندگان
ای به ناروا یافته ره مجلس هفت- همباز شده به غارت ثروت و نفت
زنهار مبادا که فراموش کنی - هشدار حدیث « دست بالا دست »
**********
رباعی -۵
همچنین
در مجلس هفتم همه چرتیدی و خفت-ني رقیب و منتقد ٬همه همدم و جفت
زنهار بگو به ما تو اين راز نهفت-در مجلس شورا چه شنیدی و چه گفت؟
**********
رباعی - ۶
وصف حال
زیبا و چه زشت٬نیک و بد مجلس هفت - عمرش سپری شد٬ به فنا رفت که رفت
کارنامه اش چه سیه ٬ بلکه خداش آمرزد - بر پای کنید بهر ختمش شب هفت
**********
رباعی-۷
وصف حال
در مجلس شورا همه سر تا پا گوش- جز یک دو سه تن جمله خفه یا خاموش
کو بحث و جدل٬ گفتگو و نقد کجاست؟- هیهات از این جماعت وطن فروش
**********
رباعی - ۸
همچنین
در مجلس هفتم آمدم با تشویش - دور و بر هم جماعتی مغز پریش
دیدم همه در ولایتش ذوب شده - جز اعلمی و پیر موذن ٬ دو سه بیش
**********

رباعی - ۹
در وصف بعضی نمایندگان
«افروغ» که در محفل قدرت آمد - با عشق خدا ٬ برای خدمت آمد
چون چند صباح از پس پرده بدید -هشیار شد و به نقد دولت آمد
**********
رباعی -۱۰
در چگونگی ورود حداد عادل به مجلس

حداد که عادلش همی خواندندی- در مجلس شش به زور بچپاندندی
این است نمونه عدالت خامنه ای- ظلمی که به « محجوب» کمی راندندی
**********
رباعی - ۱۱
وصف باهنر ٬ نایب اول
ای با هنر٬ ای نیابت دانه درشت- میراثت شد؛ چه آب و نانی٬ چه خورشت
تنها هنری که خبره هستی در آن - فوتی که کنی بر سر وافور درشت*
*(در واقع «درست» درست است ولی ضرورت شعری و حالت «باهنرانه »ایجاب می کند که«درست» درشت خوانده شود!)
**********
رباعی - ۱۲
ریاست بی دوام
حداد ببین جهان چسان می گذرد - بر کام تو ٬ نه ٬ به دیگران می گذرد
دور تو گذشت ٬ دور لاریجانی ست - اوضاع زمان بین که چو آن می گذرد
**********
رباعی - ۱۳
همچنین
حداد بیاد آر ٬بیاد آر ٬بیاد آر - آن قول که گفته شد بسی بر سر بازار
این رسم جهانست پذیرا شو و بشنو - نو چون به در آمد ٬ بشود کهنه دل آزار
**********
رباعی - ۱۴
سرانجام
ای مجلسیان مجلس هفتم به فنا شد - آن دوره به سر آمد و چون دود هوا شد
نک مجلس هشتم به کمینگاه نشسته- بنگر که چه بودی و چه کردی و چها شد

(May 15, 2008 8:40 PM)
حميد ايزدي:

هادي جان
يه مشت عکس مخصوص شما هفته قبل در شيراز گرفته ام
و با ايميل جداگانه واست فرستاده ام.
بدردت ميخورد ، ديليتش نکن
ايميل من IZADI2004@AOL.COM است
سبجکت را اسم خودت " هادي خرسندي " گذاشته ام

(May 15, 2008 5:54 PM)
 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی