بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

شنبه 7 ارديبهشت 1387

"شب به‌خير!" ............... (چند بيت اضافه شد)

پرسی چرا به جمع فواحش - افزوده شد مطابق آمار؟، شب به‌خیر!

«ادوارنیوز: محمد خاتمی هنگام حضور در پای صندوق رای انتخابات مرحله دوم مجلس شورای اسلامی در حسنیه جماران در پاسخ به سوال خبرنگاری در خصوص احتمال شرکت وی در انتخابات آتی ریاست جمهوری گفت "من بازنشسته شده ام"!

نگاهی به مواضع محمد خاتمی در خصوص عدم فعالیت سیاسی نشان میدهد که سخنان بدین شکل وی را نباید چندان جدی تلقی کرد(!) چرا که آقای خاتمی در ماههای پایانی دوران ریاست جمهوری خود بارها و بارها از کناره گیری کامل از فعالیت سیاسی سخن گفت اما پس از پیروزی احمدی نژاد، وی سمت دبیرکلی مجمع روحانیون مبارز را بر عهده گرفت و در جریان رقابتهای انتخاباتی شوراها و مجلس هشتم به نفع اصلاح طلبان وارد صحنه گردید.

آقای خاتمی در دادن جوابهای کوتاه به خبرنگاران نیز سابقه طولانی دارد، به گونه ای که در سال پایانی ریاست جمهوری در پاسخ به سوالات خبرنگاران در خصوص مسائلی همچون شکست اصلاحات ، وضعیت زندانیان سیاسی و... به دادن جواب" شب بخیر" بسنده میکرد.»

هان ای خبرنگار و قلمدار ، شب به‌خیر
ای طالب مطالب و اخبار ، شب به‌خیر

حاضر جواب‌تر ز خود من
کس در قرون ندیده و اعصار ، شب به‌خیر

پرسش بکن هرآنچه که خواهي
طفره نرو ز بحث و کلنجار! ، شب به‌خیر

پرسی حضور حضرت رهبر
آنسان چرا زبون شدم و خوار؟ ، شب به‌خیر

پرسی چرا جلو نگرفتم
از آنهمه فجایع و کشتار؟ ، شب به‌خیر

پرسی چرا به جمع فواحش
افزوده شد مطابق آمار؟، شب به‌خیر

پرسی چرا به جرم سیاسی
کلی جوان شدند گرفتار؟ ، شب به‌خیر

پرسی چرا همیشه ببینند
زندانیان شکنجه و آزار؟ ، شب به‌خیر

پرسی و باز پرسی و پرسی
از بابت جنایت و کشتار ، شب به‌خیر

صدبار هم اگر که بپرسی
پاسخ دهم به تو صد و یکبار! ،شب به‌خیر

من نوکر نظام و رژیمم
کردم هزار مرتبه تکرار! ، شب به‌خیر

با شخص لاجوردی جلّاد
بودم رفیق و همدل و همکار ، شب به‌خیر

اما فریب دوم خرداد
خوردند خلق از همه اقشار ، شب به‌خیر

چپ گفت اينکه آمده، حتماً
ما را بود رفيق و نگهدار! ، شب به‌خیر

مشروطه‌خواه گفت که اين شخص
خود يپرم است و باقر و ستار ، شب به‌خیر

مؤمن وضو گرفته و ميگفت
اينهم لطف ائمه‌ي اطهار ، شب به‌خیر

قصاب و پینه‌دوز و معلم
«شاه» و گدا و حاجی بازار ، شب به‌خیر

این یک پیام داد ز حجره
آن یک پیام داد ز «دربار» ، شب به‌خیر

من هم امید خلق نکشتم
رفتم به نقش آدم مکّار!! ، شب به‌خیر

ماله‌کش رژيم شدم من
خدمتگر مقني و معمار، شب به‌خیر

در راه این نظام الهی
چندي شدم خبیث به اجبار!! ، شب به‌خیر

حالا خوشست بازنشسته
باشم من و جدا شوم از کار ، شب به‌خیر

البته باز اگر که نباشد
از سوی یک جماعتی اصرار! ، شب به‌خیر

ورنه دوباره پیش بیایم
طبق «نیوز» صفحه‌ی «ادوار» ، شب به‌خیر

شب خوش! برو بخواب پسرجان
تا روزگار خود نکنی زار !! ، شب به‌خیر

باید نکرد اینهمه پرسش!!
باید نبود اینهمه بیدار !!،شب به‌خیر

نظر های شما (25)     
hamed:

سلام آقای خرسندی فیلتر شکن که گذاشتین توی گوگل ارور میده محبت کنید یه فکری به حالش بکنید

به امید ایرانی ازاد بدرود

(July 7, 2008 11:41 PM)
REZA:

آقاي هادي خرسندي عزيز:
نقد و رو كردن هر چه بيش تر دست
"آسيدمحمد خاتمي" اين روزها از نان شب هم واجب تر است چرا كه حضرات به اصطلاح"اصلاح طلب" از چند ماه پيش به اين طرف بر طبل تو خالي او مي كوبند
مظلوم اش مي نمايند و او را حلال تمامي مشكلات جلوه
مي دهند تا براي "افتضاحات مثلا رياست جمهوري"
سال آينده بار ديگر علم اش بكنند و دور باطل ديگري را براي ملت تدارك ببينند.گفتم يك وقت خداي ناكرده تحت تاثير "بعضي"ها قرار نگيريد كه در صدد القاء حكم
" كهنه و بسته شدن پرونده ي انتقاد از خاتمي رياكار و دارو دسته اش"بوده و هستند.جسارت مرا مي بخشيد و به حساب يادآوري دوستانه بگذاريد وگرنه براي همه ثابت شده است كه شما راه خود را مي رويد و تحت تاثير القائات اين و آن قرار نگرفته و نمي گيرد و از راه تان كه مبارزه با كليت "رژيم عوام فريب آخوندي"است لحظه اي منحرف نشده و نمي شويد.لطفا به آقاي"پرويز صياد"(دوست و همراه آزادي خواه تان) سلام مخصوص برسانيد.

(May 30, 2008 3:49 PM)
پیپو:

واقعا ممنونم از آقای "علی" که لینک سخنان بازرگان و سه مقاله کذایی خاتمی را اینجا گذاشتند. میدانید چرا؟ چون چند سال پیش، مسعود بهنود، ضمن شاره به این ماجرا، کار خاتمی را نشانه هوشمندی و سیاست او گذاشته بود. یعنی خاتمی آن مقاله ها را فقط برای رد گم کنی نوشته بوده است تا مجوزی پیدا کند برای چاپ حرفای نیمه کاره بازرگان در مجلس. ودیگر اشاره ای به جوابیه بازرگان به خاتمی نکرده بود. (و ما هم باور کردیم تحلیل مسعود خان را)...ولی جدا، اگر چنین میبود، آیا خاتمی نمیتواسنت یک جوری به بازرگان ندا بدهد این "پولتیک سرکار استواری" خودش را؟...لحن تلخ و رنجیده بازرگان در نامه اش به خاتمی نشان میدهد که بهیچ وجه همچه چیزی نبوده است...جدا وقتی ما میخواهیم کسی را تطهیر کنیم به چه تخیلاتی متوسل میشویم!...(آگاهانه یا ناآگاهانه). باز هم ممنون از علی آقا.به همه دوستان (اعم از مخالف یا موافق خاتمی) توصیه میکنم این مطلب را ببینند.

(May 2, 2008 2:02 AM)
آزاد:

خوب بنگر که جهان را پندی ست
پند را مایه جان کن ثمرش خرسندیست
قوم بسیار نشستند و قلم فرسودند
حرمت پاک کتابت قلمش خرسندیست
چهره خندان شد از آن نقل حکایات لطیف
فکر زاینده تمام هنرش خرسندیست

>

(May 1, 2008 12:58 AM)
پیپو:

هادی عزیز: چون این بحث خیلی داغ شده، من برای چندمین بار، درخواست و تقاضا و پیشنهاد خواهش میکنم که برای حسن ختام این ستون هم که شده، اون مستزاد خودت که تر جیع بندش: "از دوم خرداد" بود رو یه بار دیگه، بصورت کامل اینجا بذاری. بنظر من یکی از محکمترین، با مزه ترین و حقیقی ترین طنزهایی بوده که در مورد خاتمی نوشته شده و حتی به نوعی، حالتی پیشگویانه هم داره.و فراموش نکنیم این شعر زمانی نوشته شد که "شاهزاده" رضا هم به خاتمی امید بسته بود!...ترو جان امواتت اینجا بذارش. دم گرم

(April 30, 2008 12:42 AM)
خاله خانوم:

اشنای عزیز
به قول معروف ما شاید از اسب افتاده باشیم ولی از اصل که نیفتاده ایم .شما از کجا میدانی که من بی سواد ،ویا بنا برشوخی خودت "بی سواط " هستم؟ از کجا که صنایع شعری و ساخت و پرداخت ِ قصیده و غزل را همان موقع که شما توی قنداق بوده ای فرا نگرفته باشم؟
حوصله و وقت جدل ندارم ، چون همین جدل های ناشی از سوئ تفاهمو برداشت غلط ازحرف هم بود که ما را از اسب انداخت .
فقط چون نمیدانم هم دندانِ خودم هستی یا جوان و جویای نام، برایت توضیح میدهم که : کارِ گِل ، کارِ سختی نیست .ولی کارِ دل ، کارستان است . من گفتم مرد میخواهم که این چنین دل نشین مثل صیاد و خرسندی به کار ِ دل بپردازد .بیانصافی است که کارشان را با پول پارو کردن و طنز ابکی به خیک مردم بستن بسنجیم .
کاسه لیسی هم نکرده ام ، چون از تمام ِ زیر و روی اینترنت ، فقط سایت خرسندی را مرتب باز میکنم . بهمین دلیل هم جوابت را همان جا دادم .نمیدانم چقدر با قلم اشنائی داری ، ولی من تحصیلکرده ی دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی هستم و خبرنگار و نویسنده بوده ام . شعر میگویم وعاشق شعر های تمیز و یکدست هستم . بنا براین قبول کن که سره را از نا سره تشخیص میدهم . شاید منهم از خیلی از شعرهای خرسندی خوشم نیاید . ولی حاشا که پرخاشش کنم وبی شرمانه بگویم " کفگیرت ته دیگ خورده "
حالا خود دانی ، یا من چاپلوسم ، یا شما بی انصاف .
بهر حال زنده و پاینده باشی ، مثل هر ایرانی در هر کجا و ناکجا اباد دنیا !
خاله خانوم

هادي - من قربان هر دوتان. تمام کنيم. باشه؟

(April 28, 2008 4:36 PM)
یک آشنا از مونترالستان - کانادا:

معنی « نطرات استصوابی » را خیلی خوب متوجه شدم آقا هادی ... چه ویریشگرانه از اون استفاده می کنید ... عالی ...به به >>>> آن اشاره که با نظر استصوابی از «نظر » کنار گذاشته شد لازم نبود ... این یاد داشت هم لازم نیست که روی وبگاه بیاید ... فقط می فرستم که هادی بخواند و خبر شود که دریافتم .
مخلصیم ... همکار قدیمی در مونترال (ع)

هادي - کيستي عزيز؟ مجبور بودم عزيزم. در جاي ديگر نوشتي يا مينويسي؛ درست. توي سايت خودم؟ نميشه عزيز. قربانت.

(April 28, 2008 2:17 PM)
زاکان:

درین آخرین انتخابات ، مردم به همین چند اصلاح طلب فکسنی باند خاتمی هم رای ندادند . یکی نوشته بود داستان خاتمی مانند آن چوپان معروف است که فریاد میزد " گرگ ، گرگ "
اما وقتی مردم میرسیدند می دیدند آقا روی سنگی نشسته و به آتها می خندد ! خلاصه این سید بی آبرو دروغگوی پستیست .
با اجازه شعری از میرزاده عشقی را که دستکاری کرده ام اینجا میذارم که وصف ایران امروز است . .....ه .

بعد از اين بر وطن و بوم و برش بايد ..... ......

هادي - با پوزش، کوتاهش کردم. يعني اديت. يعني ويرايش. يعني خلاصه چيز .... (من که سانسور نخواهم گفت!)

(April 28, 2008 8:46 AM)
رضا:

آقای یکی از مونترالستان آشنا ویرگول، ویرگول خط فاصله! شما قبل از هر چیز نظر اول خودتون را بخوان و بعد دستمال دست بگیر.
واقعا این خاتمی بی شرف بدترین دردی بود که گریبان نسل جوان ایرانیان در ایران را گرفت.

(April 27, 2008 11:41 PM)
ali:

برایتان مقاله را (افاضات خاتمی دراعتراض به دادگاه ها که چقدر تعلل می کنند( ایمیل زدم دوستان اگرخواستند می توانند مقاله راازاینجا
http://www.box.net/shared/rg6uo2p0kg
دانلود کنند فقط باید PDF readerداشته باشید
اگربرویم روزنامه کیهان ده اول انقلاب که کاملا دست خاتمی واصلاح طلبان بوده رانگاه کنید بیشترابرویشان ازحسین شریعتمداری می رود

هادي - ممنون عزيزجان. گرفتم. بيشتر با جناب اقاي خاتمي عزيز اشنا شدم!

(April 27, 2008 9:49 PM)
یک آشنا از مونترالستان - کانادا:

خاله خانم مهربان تر از مادر...

اول اینکه : من نطقی نکردم ...چند کلمه نوشتم و آنکس (هادی)که باید دریابد امید دارم دریافته باشد!
دویما : شما از کجا می دانید که من پول در نمیارم؟ که تازه ربطی هم به موضوع نداره ... به مصداق « گودرز که ربطی به شقایق نداره!!! »

و سیوم : ....... منظور این نبوده و لازم هم نبوده شما یک باره با به به و چه چه های الکی بپرید وسط که مثلا از « خرسندی » دفاع کنید ( گرچه آزادید و هیچکس نمی تواندجلوی آزادی شما را بگیرد)

و آخر ... باز هم می نویسم از این کم مایه تر از « هادی » نخوانده بودم ...سوژه تکراری و پرداخت بسیار ضعیف است ...*

* آقای خرسندی شما یه چیزی به این « هادی » - هادی صداقت - و طرفداران سینه چاک کم سواطشان (!) بگید !

منتظرم ... آشنا از مونترالستان - کانادا

(April 27, 2008 12:32 PM)
09127648436:

آقا اصغر جان
"شب به خیرت " بوکس قایمی بود به .......... . دمت گرم

حاج محمود

(April 27, 2008 12:22 PM)
rashid az danmark:

هادى جان
مى بينم هنوز يك عدّه nafahmidand تا كجا از خاتمى خورديم.
قربانت
rashid دانمارك

(April 27, 2008 9:33 AM)
پیپو:

راستی هادی خان، نمیتونی یه ترتیبی بدی که نظرات خلق الله، به ترتیب از قدیم تا جدید اینجا گذاشته بشه و نه برعکس؟...آخه اینجوری که الان هست، آدم اول همه جار و جنجال ها رو میخونه و دست آخر میرسه به اون کسی که اول از همه آتیش به کون گز کرده!)

عیب می جمله بگفتیم، هنرش نیز بگوییم....سایت مسعود بهنود این سیستمش درسته (در قسمت کامنت هاش)...همشهری هم که هستین، یه تک پا برو ازش بپرس راهش چیه!

پاینده باشی

(April 27, 2008 1:22 AM)
ali:

«سفله‌پروری»، آنگونه که در شعر حافظ آمده است، آن روی سکه این «سرزمین پرگهر» است که ایرج پزشک‌زاد در طنز «باغ دلگشای من» به آن اشاره می‌کند. در این میان حکایت حسادت پزشکزاد در «حسود هرگز نیاسود» واقعا شنیدنی است. امکان ندارد حدس بزنید او به چه و به که حسودی می‌کند. به «خندهء مستمر» پرزیدنت خاتمی! دلایل‌اش هم بسیار منطقی است: «یک وقت هست که یکی دارد «رساله دلگشا»ی عبید زاکانی را می‌خواند، یا به
«یک وقت هست که یکی دارد «رساله دلگشا»ی عبید زاکانی را می‌خواند، یا به تماشای بذله‌گویی و طنزپردازی ‌های هادی خرسندی نشسته و می‌خندد که البته طبیعی است. ولی وقتی کسی همین طوری بی علت ظاهری، سال به دوازده ماه در سفر و حضر، در گرما و سرما، بعد از دیدار با حجت‌الاسلام رفسنجانی و آیت‌الله مشکینی یا بازدید آیت‌الله جنتی، به نشاط است و خندان، الزاما باید یک احساس امن و آسایش و راحتی وجدان و رضایت کامل از وجود خود و از ایفای بی عیب و نقص وظایف خود در هر زمینه، داشته باشد. این احساسی است که ظاهرا برای پرزیدنت مدام فراهم است و برای من عمری است که فراهم نشده که نشده و حسرتش به دلم مانده که مانده!»

حسود ما هم منتظر می‌ماند که سرانجام روزی این «خنده شیرین»، با نزدیک شدن به واقعیت امور، بر لب «آقا» خشک شود. ولی این انتظار بیهوده بود: «روزنامه بستند خندید، روزنامه‌نگار زندانی کردند خندید، دانشجو کتک زدند و از بام پایین انداختند خندید، معترض محکوم کردند خندید، زندانی شکنجه کردند خندید، نویسنده کشتند خندید، سیاستمدار سر بریدند خندید، آنقدر خندید که من دیرجوش عاقبت جوش آوردم و با قاصدک برایش پیغامی فرستادم، نمی‌دانم رساند یا نه! عرض کرده بودم: مولانا عبید حکایت می‌کند که: "مادر حجی بمُرد. غساله چون از غسل فارغ شد گفت مادرت زنی بهشتی بود. در آن زمان که او را می‌شستم می‌خندید. گفت او به فلان تو و از آن خود می‌خندید. آن جایگاه که او بود چه جای خنده بود". حالا، سید والاتبار، قربان جدّ اطهرت بروم، آن جایگاه که تو بودی، چه جای خنده بود؟»

(April 27, 2008 1:13 AM)
پیپو:

گرچه اهل "کل کل" کردن در این ستون نیستم ولی وقتی نظر آقای امیر رو خوندم نتونستم طاقت بیارم. امیر جون: وقتی خاتمی با اون لبخندها و حرفهای دلنیشن به مبارکی رییس جمهور شد، بلافاصله جنبش دانشجوها به حرکت واقعی تبدیل شد. (همون 18 تیر معروف رو عرض میکنم) همه ش هم به امید پشتیبانی این "سید سوررئالیست" بود...ولی اگه یادتون باشه آقای پرزیدنت، دانشجوها رو "اراذل و اوباش" خطاب کرد و همون اول آب پاکی رو ریخت رو دست همه. خرسندی هم یه رباعی خیلی ناب در این باره نوشت که فقط مصراع آخرش یادم مونده "...پس تو هم منتخب اوباشی"...
آقا دست وردار از این حرفای "بهنود" وار....داغ ما رو تازه نکن!...در ضمن اگه اون رباعی رو یه نفر اینجا بنویسه دمش گرمه و احتیاج به هیچ توضیح دیگه یی نخواهد بود (مثلا همین اصغرآقای خودمون)

هادی - عزیز جان. شعر بیژن سمندر یادم بود که زیر شعر شاعر افغان برات نوشتم. مال خودم یادم نمیاد فعلاً.

(April 27, 2008 1:06 AM)
chAkeret:

Hadi jAn gol gofti hich kas mesle to in martikeh Khatami ra khoob nashnakhteh
waghti Abroosho mibari Khatami-chihA ham bi-Abroo mishan
Hadi jAn man goole Khomeini rA khordam khAke-Alam-bar-saram soor khordam chon az nefrate oon martikeh Shah koor shodeh boodam.
amA az Khatami soor nakhordam.
wagar na migoftam khAke-2-Alam bar saram.

(April 26, 2008 9:49 PM)
Ahmad:

از شما انتظار بيشتر ميرود.
در ضمن با حرف امير موافقم، من خاتمی از طريق يکی از دوستان نزديکم ميشناختم،
کسی که در سياست باشد نميتواند کاملا عادل باشد ولی ميتواند دزد نباشد و مکّار نباشد. اگر رژيم اخوند همه را از خشک و تر سوزاند ما هم با داريم همين کار را انجام ميدهيم.

(April 26, 2008 8:17 PM)
بهزاد:

آقا ما عاشقتیم.. بات کلی می خندیم کلی هم میخوایمت.. اما یه چیزی این سوژه تکراری خاتمی دورش خیط بکش که بد لوث شده ماشالاه یه پارچه خلاقیتی اینهمه موضوع... آقا ببخشید سریع پسر خاله شدم چاکریم

(April 26, 2008 7:19 PM)
ali:

هادی عزیز کارت درامدطنزفقط بایدفقاهی باشدوگرنه بیزنسمن های باند اکبرمصلحت ناراحت می شوندچرابه امام خاتمیشان حرف زدی.
مقاله سید محمد خاتمی،سرپرست وقت روزنامه کیهان را در پاسخ به مهندس بازرگان میبینید که به ترتیب در روزنامه کیهان 16و18 و 19 مهرماه 60 آمده است.
در مقاله های سه گانه سید محمد خاتمی، شمایی از سیمای او در اوایل دهه شصت نمودار می گردد. او در این مقاله ها به اینکه چرا دادگاههای انقلاب قاطعیت لازم را در برابر مخالفان به خرج نداده اند و ریشه فساد را از بیخ و بن نخشکانده اند اعتراض میکند، از امیرانتظام با عنوان " جاسوس و مزدور آمریکا" یاد میکند، دولت موقت را به داشتن "بینش ناسازگار با انقلاب" و "سواستفاده از نام و عنوان وزارت" و مهندس بازرگان را به داشتن " نگرش آمریکایی" متهم می سازد واز بنی صدر را با عنوان خائن دیکتاتور مآبی که" آمریکا همه امیدش را به وی بسته بود"نام میبرد. مقاله خاتمی طیف متنوعی را از انواع و اقسام طعنه ها و تحقیرها نسبت به مهندس بازرگان دربر میگیرد تا آنجا که بازرگان در پاسخ به مقاله های خاتمی، او را شخصی مینامد که جز خالی کردن عقده ها و پراکندن کینه ها " نظری ندارد و مقاله اش " تماما در جهت لجن مال کردن و کینه توزی و انهدام و اعدام بر مبنای تضاد و تخاصم مارکسیستی "است

هادی - عزیزجان. من آن مقاله ها را میخوام لطفاً میشه؟

(April 26, 2008 4:52 PM)
خاله خانوم:

هی اقاهه ، یا خانومه ، نشستی توی کانادا نطق میکنی ؟ مردی تو هم مثل خرسندی و صیاد پول در بیار . یکی از اون خرسندی مغز داره ماشین چاپ نیست که هرچی میده بیرون مطابق میل تو باشه .هادی عزیزم محل نگذار مغزت درد نکنه . زنده باشی و سرحال عزیزم . منکه نماز صبحم ، کله سحر ، قبل از رفتن سرکار ، باز کردن سایت توست . قرار نیست همیشه شاهکار کنی . مهم اینه که هرروز چشممان به جمال قلمی هایت روشن شود .

(April 26, 2008 4:35 PM)
ZIBA KAZEMI:

مارمولك با عباي شكلاتي دارد يكي يكي اعضاي خانواده تحفه خود را از ايران به ايتاليا منتقل ميكند و خود وي نيز مدام بين ايران و اروپا بصورت رسمي و غير رسمي جهت سر و سامان دادن به "گفتگوي تمدن ها" بعد ازسرنگوني رژيم در رفت آمد است٠ دختر و يكي از دامادهاي اين رئيس تبليغات جنگ و همكار دوست سقط شده اش لاجوردي خون آشام چندين سال است در ايتاليا به عنوان "دانشجو" به رتق و فتق امورات مشغولند و به ريش اپوزيسون ميخندند! اين آخوند مارمولك طي سالها جنايت و فريب و مردمفروشي گويا بوي الرحمان را از جسد گنديده رژيم احساس كرده است٠

(April 26, 2008 1:14 PM)
Hadi:

Hadi khan aziz salam
mesle hame soroodeha aali bood faghat zahmati bekeshi in do bar chap shodanesho dorost koni .
rasti ba ghafie negahdar kheili hal kardam ajab eehame gashangi shode!!!
sarat khosh
Hadi

(April 26, 2008 12:37 PM)
امیر:

خیلی بی‌انصافی‌ه.
درسته که خاتمی اون آدمی نبود که مردم انتظار داشتن،
درسته که خاتمی آدمی نبود که بخواد این نظام را عوض کنه،
درسته که خاتمی جرات نداشت که رو حرف "آقا" حرفی بزنه،
درسته که ....
ولی این هم درسته که از این فرصتی که تو زمان خاتمی پیدا کرده بودیم اصلا درست استفاده نکردیم.

وقتی روزنامه‌ها را بستن چی‌کار کردیم
وقتی دانشجوها را زدن چی کار کردیم
وقتی فروهر ها را کشتن چی کار کردیم
وقتی .....


(April 26, 2008 4:52 AM)
یک آشنا از مونترالستان - کانادا:

آقا هادی ... کفگیر خورده ته دیگ ؟؟؟ مگه مجبوری وقتی
سخت مشغول پول در اووردن با آقا پرویز (صیاد) هستی طنز آبکی به خیک مردم ببندی ؟ از این ضعیف تر چیزی از طنز نویسی به اسم هادی خرسندی نخوانده بودم ... اگر جای تو بودم از « خرسندی » معذرت خواهی می کردم!!! شب بخیر!!!! اگر هم جای « خرسندی » بودم دیگه نمیذاشتم در « وبگاه » او چیزی از این دست بی مایه چاچخش کنی !!!! بازهم شب بخیر !!!!

(April 26, 2008 2:53 AM)
 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی