بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

سه شنبه 27 شهريور 1386

نوه را بردند ... به خانه‌ي پدري!!! (در حکايت آقا نوه - سه)

نوه را گذاشتند توي تاکسي بردندش. درجا دلم برايش تنگ شد. براي نگاه کنجکاو و کم زورش از لاي پلک‌هاي نيمه‌باز.
مثل کرم ابريشم بود. مثل يک جانور دوست داشتني بود. دم رفتن بغلش کرده بودم خيلي نگاهش کردم. نميدانم چرا نگاهش که ميکردم گوله گوله اشکم ميريخت. اشک غم و غصه نبود البته، ولي نه‌خير، اشک شادي هم نبود. ببخشيد!، گمانم اشک حيرت بود! يک اشکي بود که تا حالا اينجورش را نريخته بودم.
برگرداندم به مادرش. دخترک نديد بديد خيال ميکند ميخواهم بچه‌اش را بخورم.
صندليش را گذاشتند عقب تاکسي. صندلي که ميگويم، شايد دليجان بايد بگويم؛ يا تخت روان. چقدر دنگ و فنگ! سوار کردنش روي صندلي ماشين کتابچه‌ي صد برگ دارد بايد بخواني. يک ميله از زيرش آمد چسبيد به کف تاکسي. کمربند از سقف آمد پيچيد دورش و افتاد توي شکاف خودش. بعد مثل مسيح مصلوب، چهارميخه‌اش کردند توي صندلي و کمربندش را قفل کردند. ما را چه‌جوري ميخواباندند کف اتوبوس لوان‌تور، مسافرها از رويمان رد ميشدند. مادرمان داد ميزد «آقا بيزحمت بچه‌مو لگد نکني!»

گفتم مسيح، ياد موسا افتادم. يک سبدي هم دارد با لايه و آستر و کلي تجهيزات که اسمش «سبد موسا»ست. (Moses basket) به تسميه‌ي سبدي که حضرت را توي آن گذاشتند. حالا چقدر پول اين سبد و آن صندلي را داده‌اند اگر بشنويد شما هم مثل من که شنيدم عصباني ميشويد. پدرسگ‌ها از هيجان بچه‌دار شدن مردم سؤاستفاده ميکنند ميچاپند.
پدرش اينورش نشست، مادرش آنورش. آن وسط دل من نگران نوه‌ بود که کمربندپيچش کرده بودند و بدون اينکه خودش تصميم گرفته باشد داشتند ميبردندش به خانه‌ي پدر و مادر.

(يکي از مفسران سياسي، از ايران که ميخواهد ياد کند و از خاطرات کودکي که ميخواهد بگويد و به همبازي بودنش با عرفات و خامنه‌اي و هويدا که ميخواهد پز بدهد، مرتب از «خانه‌ي پدري» حرف ميزند و اين سؤال براي آدم پيش ميآيد که چرا يکبار نميگويد «خانه‌ي مادري»؟ مگر زن را و مادر را اينقدر بايد دست کم گرفت؟ مگر ما قلمزنها وظيفه نداريم - ارشاد جامعه که سرمان را بخورد - به اندازه‌ي مردم عادي بفهميم و توسط مردم عامي ارشاد شويم که زن در خانه حقش بيشتر از مرد است و حداقل اگر مساوي هم بگيريم و سهم مادر را کمتر از پدر ندانيم، خانه را نبايد فقط به اسم پدر کنيم. آنقدر مرتب از «خانه‌ي پدري» نگوئيم که برايمان حرف دربياورند و متلک بارمان کنند که گوئي مادرمان خانه‌ي ثابتي نداشته است!)

نوه جان، به مامانت نگو، ولي دلم برات تنگ شده ....

نظر های شما (29)     
Babak Shafaghi:

khedmate ostade bozorg jenebe aghaye khorsandiye aziz salam va khaste nabashid arz mishavad.rastesh in maghaleye naveye azize shoma mano yade tefle maasoome khodam endakht ke dorost pa be paye babaye bocharash kar mikone ma biroon o un mashghoole sar o kalle ba mahde koodakesh ta dobare be ghole shoma ruz az no.....eradatmand....

(December 28, 2007 2:59 PM)
SIMAK FARID:

آقاى خرسندى سلام. راستش من مدتهاست به شما به خاطر اين زبان زهرآگين كه در بسياري از موارد نمى پسندم. سر نزدم ولي هفته پيش لينكى از يكى از وبلاگها كه شعرى از شما در مورد پرده بكارت را عيننا بدون ذكر نامى از شما كپي كرده بود در بالاترين لينك دادم. خودم هم راستش شك كرده بودم كه اين شعر از نويسنده وبلاگ نيست تا اينكه دوستى پيامي گذاشت و لينك اصلى در سايت شما را داد. من هم لينك قبلي را عوض كردم و لينك سايت شما رو ڰذاشتم. تا اينجا خواستم بگم از روي ميل قلبى نيامدم . شعر بكارت واقعن و بدون غلو و تعارف بسيار عالى نوشته شده بود و من فكر مى كنم آن دختر وبلاگنويس هم آنقدر از اين شعر تاثير گذار خوشش آمده بود كه اساسا آن را از خودش پنداشته بود. باز مى خواهم اين را بگم كه شماقلمتان تاثير گذاراست و مثل همان شعرپيرمردي كه بر درخت سيبى تكيه داشت . كساني مثل شما يا نوريزاده گاهي با كلامي و شعري تاثيرتان از يك حزب مدعى تاثير گذارى بيشتراست و علت توجه مردم و آن جوان نامجو به شماها همان اثرگذارى شماست. البته شما حق داريد هر كسي را كه خواستيد در نوشته هايتان وسيله براي خنداندن كنيد ولي اين هر كس حتي اگر حيواني باشد شما حق نداريد براي خنداندن و يا كسب توجه ديگران او رادنيش بزنيد و بگريانيد. واقعا آيا لازم بود بنويسيد گوئي مادرمان خانه‌ي ثابتي نداشته است؟؟!!

(December 13, 2007 12:44 AM)
sam:

vaghean motesef shodam az in ke in sohbatha ro az shoma dar morede aghaie nourizadeh shenidam... ta be hal nazaram raje be shoma chize digei bood ama hala kamelan avaz shod... shayad hesadat bashe... behar hal moteasefam..

(October 9, 2007 1:32 AM)
آرش ايراني:

مگه نوريزاده پول عرق شما رو بهت نداده كه اينقدر به پاچش چسبيدي...........همه حرفات مزخرف محض بود و خواهد بود

(October 8, 2007 10:36 AM)
سام:

آقاي خرسندي عزيز
بعضي ها براستي حقشان است . مخصوصا آدمهاي پر مدعا .
اين آدمهاي پرمدعا زودددددد خودشان را گم كرده اند.
دست شما درد نكند . چيزي كه عوض داره گله نداره .
زنده باشيد و پايدار " سام از ايران "

(October 3, 2007 5:41 PM)
Hamed:

نوه جان هسته ای
حق مسلم توست
هادی جان از صمیم قلب به عنوان یکی از هواداران پر و پا قرصت تبریک می گویم.این نوه هم به قول مادر بزرگم مثل مغز بادوم می مونه

(October 3, 2007 3:18 PM)
Hamid:

baraye man enteghade (fahashi) tarafdarane aghaye Norizadeh kheili jalebe. ba ye kam deghat mibinid ke mesle inke be rahbare azizeshoon tohin shode va asasan hich enteghadi ghabele ghabool nist. be nazaram in ye chizo roshan mikone va oon ineke chera ma be in sadegi tan be khorafat va charandiat midim. faghat ye nemoone az harfaye aghaye Norizadaro migam o tamoom mikonam, khodetoon ghezavat konid
-man Chalabio az bachegi (dar khane Pedari) mishnakhtam va che pedare bozogvari dashto ... va khode o ra ham mishnasam che farde ba etemado ba savadie
va ama chand mah badesh ke maloom shod baraye Iran jasoosi mikarde.
man az avalesh midoonestam farde ghabele etemadi nist va ino be doostane Amrikai gofte boodam.
Norizade khoob midoone ma mardoome faramoosh kari hastim.
albate ishoono dar otagh khabaye sarane Iran kheili jasoos dare yadetoon nare.

(October 3, 2007 12:59 PM)
آرش ايراني:

آقا هادي شما نبايد به نوريزاده توهين كنتيد و اگر هم ايشان در موردي دچار اشتباه شد ميتوني دوستانه بهش بگي و مطمئنم نوريزاده از اين كار استقبال هم ميكنه.
در ضمن شما كه ادعاي دموكراسي داري بايد بدوني امروز مردم ايران بيشتر به اتحاد شما سياسيون خارج از كشور نياز دارند نه جنگ و جدلهاو توهينهاي الكي.........
با سپاس از شما
آرش از رشت

(October 1, 2007 8:29 AM)
فرهاد:

در زبان آلماني هم همانند زبان پارسي، زبان مادري و سرزمين پدري
گفته مي شود. افزون بر آن آنان حزب هاي خواهر هم دارند.
خرسندي گرامي، منظور اينكه، در سرزمين پدري نبايد حتما بدنبال
زن ستيزي بگردي. البته ما مام ميهن هم داريم كه در آن مرد ستيزي نيست.

با بيشتر انتقادات شما موافقم، اما با "سرزمين پدري" نه.

شاد و تندرست باشي

(September 29, 2007 9:27 PM)
Vahid:

Aghaie Khorsandy,nemidonam dalile doshmanie shoma ba aghaie nourizadeh chist?Vali ei kash be hamon kare khodeton ke ghoftane shere enteghadi va komedist ektefa mikardid.

(September 29, 2007 9:21 PM)
کورش:

درود

کم کم داره نظرم راجع بهت عوض میشه، لابد گفتی به تخم چپم، ولی من که هنوز نگفتم نظرم از بد به خوب یا از خوب به بد داره عوض میشه، دیدی خودت خنگی...

به هر حال میخوام دلیل اینهمه تنفرت رو از نوریزاده بدونم

بلکه کمکی کرده باشی تا ما هم که طرفدارشیم ازش متنفر بشیم

شاد ذی

(September 29, 2007 12:33 PM)
علي:

آقاي خرسندي سلام !
آقاي نوري زاده مفسر و تحليلگر خوبي است و چون مثل همه ما انسان است داراي لغزش و اشتباه مي شود. فقط كسي كه بز بياورد دستش رو مي شود.
خودش هم مي داند كه در قمار احساس بز آورده و اگر چاره داشت اين صاحب مرده را ميكند مينداخت دور.
به عقيده من هر چه بيشتر به ( سوتي فيلم) نگاه كردم چيزي بر خلاف اخلاق نديدم و طفلك احساسش را بيان كرده !
ولي سوتي مهمي كه داده اين است كه از عوامل رژيم به نفع ضعفا باج گيري مي كند كه اين هم از خصلت عياران است. ايشان درد وطن و ديدن مادر را دارد.
كه مثل شادروان فرخزاد ساده لوح نيست و دم به تله نمي دهد.
اردتمند خودت و اشعارت
علي
http://video.google.fr/videoplay?docid=4628038905611688424

(September 28, 2007 5:30 PM)
فرهاد:

یک روزنامه نگار حرفه ای ایرانی داریم اونم گند بزن بهش مشتی !!!!!!!!!

(September 26, 2007 1:18 AM)
کورش:

به نظر من خیلی عالی نوشتی و حتی کمتر از آنی که مستحقش هست بارش کردی. از دقت نظر و نکته سنجی ات که خیانت و خدمت را با آزادگی و بزرگ منشی تشخیص میدهی و با آزادگی بیان می کنی خیلی خوشحالم و آن را یک روزنه امید می توان به حساب آورد. مطمئنم که مرور زمان صحت گفتارت را بر همگان روشن خواهد ساخت.

(September 26, 2007 12:41 AM)
Hossein-London:

Why two nice people like you and Nourizadeh should be against each other?, you are talking about his mother just because he is talking something that you dont like?

hossein

(September 25, 2007 11:24 PM)
مهدی از ایران:

خرسندی عزیز بسیار دوستت دارم وشعرهای ترت را که هر بیت آن چون میخی به تابوت جمهوری ولایت فقیه کوبیده میشود اما نمیدانم چرا اینقدر با نوری زاده بد هستی؟او چون تو شاعر حرفه ای وقافیه ساز نیست اما خودت میدانی که سخنانش چون خاری در چشم واستخوانی در گلوی آخوندها است. وقی تو او را دست می اندازی ما مردم که هردوی شما را دوست داریم غمگین میشویم ودشمن مشترکمان در عوض خوشحال .چرا؟؟...

(September 24, 2007 3:06 PM)
کوشا:

هادی جان
در رابطه با آن خبرکش یعنی همان مثلا مفسر سیاسی فکر نکنم مشکل این بود که بیچاره مادر خانه ثابتی نداشته بلکه بنظرم اینقدر که این بابا خانه پدری خانه پدری میکند میخواهد به زور تکرار به ما بچپاند که پدر داشته. من که قبول کردم والله ، از قضا معلوم هست که اصلا بیش از یکی هم داشته و خیلی آدم پدرداری هست، هر چند شاید هیچوقت پدرش را ندیده. اصلا این که اینقدر دم همه را میبیند و هر دورانی برای کسی پادوئی و خبرکشی میکند از عشق پدری هست که آنرا یکروز در هویدا یکروز خامنه ای و یکروز بوش جستجو میکند. حیوونی چه حلال زاده معصومی.

(September 23, 2007 9:36 AM)
sanaz:

salam, khili jaleb minvisid , vaghean jamee be vojoode amsale shoma niaz dare .
dar zemn noreside barash arezooye khoshbakhti mikonim.

(September 23, 2007 9:21 AM)
ممي:

هادي عزيز تو قشنگ مي سرايي ولي نوري زاده بهت گير نمي ده.اون خوب تحليل مي كنه و تو بهش گير ميدي.راستشو بگو حسوديت مي شه كه اون مورد توجه و وضعشم توپه؟
چرا خايه نداري به نبوي گير بدي؟
بگم چرا چون خشتكتو به ايكي شماره بادبون مي كنه.
سعي كن منزلت خودتو بدوني و اگه از كمبود سوژه اينكارو مي كني يك درخواست عام بده برات بفرستن.

(September 22, 2007 2:17 PM)
Anonymous:

هر کی با هادی در افتاد ور افتاد !

يا نه شايد بايد گفت :

هادی با هر کی در افتاد
فلانش از کار افتاد !!!
( فی ابداهه)

خدا نکنه به کسی گير بدی ! گيرِ سه پيچ !

درود بر تو شاعر بزرگ و عزيز

(September 22, 2007 2:47 AM)
رضا:

هادی جان دمت گرم
واقعا که این نوریزاده را خوب شناخته ای

(September 21, 2007 11:38 PM)
Mohammad:

Agha Hadi...karet harf nadare vali haghighatan delkhor misham az inke mibinam bozorgvarit ro ba takhribe hamkaret ke oonam hadafesh mesle shomast az bein mibari. Belakhare mellat entezar daran az shoma. Hade aghal be onvane khanandat va moride sherat omidvaram mora'aate ma ro bokoni...

(September 20, 2007 4:52 AM)
rashid az danmark:

:

Haadi عزيز نوشته ات خيلی جالب بود. به نظرِ من norizadeh يک آخوند است به تمام منا

(September 19, 2007 4:53 PM)
سوسن:

سلام پدریزرگ جان .من فکر می کنم این ظلم به مادران ویا نادیده گرفتن آنها ریشه تاریخی داره که هرچه چیز خوب وشیک وتمیزه مال پدره وهرچه نیاز به شستشو داره مال مادره بچه تاوقتی نیاز به تروخشک کردن داره مال مادره وبهد که بزرگ ونامدار می شه مال پدرشه (پورسینا -ابن سینا محمد ابن جلالادین بلخی و...)و نقش بالای مادر فقط در تعارفات آورده می شود ولاغیر .

(September 19, 2007 11:56 AM)
فریبرز:

خیلی زیبا است هادی جان. امیدوارم که نوه ی کوجولوت خودت ببری دانشگاه ثبت نامش کنی . ولی چیزی که خیلی برام جالبه نوری زاده ستیزی شماست.ولی با نمک بود.

(September 19, 2007 9:55 AM)
علي:

با سلام به اول حافظ و آخر سعدي يعني حادي !
حادي جان مدتي است كه به آقاي نوري زاده گير داده ايد ! اين هم از عجايب زندگي در غربت است.وقتي شعرهاي طنز شما را مي خوانم فرشته نجات ايران را در پرواز بر سهندو سبلان و البرز مي بينم و وقتي آقاي نوري زاده شعر مي گويد ياد جغجقه و وق وق صا هاب مي افتم . انگار رفتم پيش دكتر پروستات خود كه باآدم انگشتك بازي مي كنه.آقاي نوري زاده درد وطن دارد و پر از احساس است ولي مفسر و تحليلگر روشني است اما هنگام شعر گفتن تمام كلمات زيبا را توي پيت حلب پنير تبريزي مي ريزد و با آن فوتبال بازي ميكند.
بهش گير نده اين از بزرگواري شما كم نمي كند!
زنده باد آزادي
علي

(September 19, 2007 8:44 AM)
Faride:

Aghaye khorsandi, be nahayat zibaeiye ebraze yek ehsase ziba ,amma deltang konande ,ziba bod.albate man shakhsan az inke bekhaham nazdikihaye akherin salhaye residan be akherin salhaye akhere omram ,taze meymone nave va dastor begire farzande nafahme taze be doran resideam basham ,aslan khosham nemiayad.

(September 19, 2007 5:46 AM)
GK:

How would you like it to be called MATHARPHELAN! Shame on you! I know you don't like it, nor anybody else like it. This is not TANZ. It seems its your jealousy with this man (I am not his admirer, but he has his own way). This is stupidity of a man at your age. I have said many times before that I like you, but unfortunately I find you simply go beyond the limit! and it is absurd. Shame on you.
You should know the people like you because of your TANZ, not because of your personality. Try to cover your stupid personality from your TANZ.
. Don't be SHALITAH!

(September 19, 2007 3:31 AM)
درخش:

سلام، فکر کنم دارید در مورد این سیاست مدار زیاده روی میکنید، شایدم یک جورایی توهین. کاش این تکه انداختنها تموم میشد.

(September 19, 2007 12:02 AM)
 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی