بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

جمعه 17 فروردين 1386

ديالوگ وحشت و گراني - يا - اپراي ترس و تخم‌مرغ

با شرکت مش‌حسن بقال و سعيد محکمدست (سروده‌ي تازه)

"ديگر خجالت مي کشم تخم مرغ بيارم بفروشم."
اين را حسن آقا ، بقال سرکوچه ميگويد. با تعجب نگاهش ميکنم و علت را ميپرسم:
"خب معلومه، يه بار 80 تومان است يه بار 90 تومان. آخه من بعد 50 سال کار تو اين محل آبرو دارم. نمي تونم يه تخم مرغ بفروشم 90 تومان. آخه سرگردنه است مگه. مردم چي ميگن؟ طاقت ندارم لعن و نفرين اونا رو بخورم. من ديگه تخم مرغ تو اين مغازه نميفروشم." - نقل از نشریه‌ی اینترنتی «روز»

- حسن‌آقا سلام – قربانت.
- کم شده جنس، توی دکانت

- چی بگم. مرده‌شور بقالی
خیلی مشکل شده. .... جنابعالی؟
.

- بنده اسمم سعید محکمدست
تازگی آمدم تو این بن‌بست

- خیلی خوشوقتم از زیارتتون
عرض میکردم اینو خدمتتون

بله کمبود جنس، اجباریست
روی انصاف و آبروداریست

جنس‌ها دم به دم گرون میشه
دل مصرف کننده خون میشه

من پیشش از خجالت آب میشم
اون کباب میشه من خراب میشم

شما این تخم‌مرغ را مثلاً
توی دستت بگیر جان حسن

بکنش یک کمی سبک سنگین
تخم ‌مرغ نیست، تخم جوجه‌ست این!

روی هم شصت و دو گرم با پوست
پنج شیش‌تاش جواب یک نیمروست

من دیگه تخم‌مرغ نمیآرم
توی این راسته آبرو دارم

یکی هشتاد تومن پریروز بود
نودش نرخ عصر دیروز بود

یک کمی اینجاها قدم بزنی
میرسه تخم‌مرغ صد تومنی

«صدتومن» یک زمون مثل بودش
پول پونصد کیلو عسل بودش

کوچه‌ی صدتومنیا یادته
جون من اون برو بیا یادته؟

حالا یک تخم‌مرغ نیموجبی.....
خب آخه مشتری میشه عصبی

نرخشو کی نود تومن کرده؟
واسه یک کم سفیده و زرده؟

تف به ارواح باعث و بانیش
تف به خوی حریص و حیوانیش

- مش حسن راه بیفت سگمصب
خوب رفتی خودت سر مطلب

مشتری نیستم که من، احمق
خوب لو رفتی پیش من الحق

بله، مأمور منکَراتم من
راه بیفت، تا اوین باهاتم من

اونجا تحویل بازجو میشی
یک شبه صاف میشی، اطو میشی

بازجو خوب خشک و تر کندت
از جهانبگلو صافتر کندت

تا تو باشی که انتقاد نکنی
روی خود اینهمه زیاد نکنی

دیگه امنیتو بهم نزنی
اصلاً از تخم‌مرغ دم نزنی

جوّ نسازی و خودسری نکنی
دیگه توهین به رهبری نکنی!

- بنده توهین به رهبری کردم؟
اصلاً اسمی ز رهبر آوردم؟

تخم‌مرغو چه ربط با رهبر
رهبری تخم‌مرغ فروشه مگر؟

نرخو شخصاً مگه گرون کرده؟
خود ایشون مگر که تخم کرده؟

- مش حسن بسّه، کافیه مردک
گُه زدی پاک به قافیه مردک!

بگو «شخصاً مگه گرون کرده؟»
«تخم‌مرغو مگه ایشون کرده؟»

- تو به اعصاب مش‌حسن ریدی
حالا بش درس شاعری میدی؟

قافیه را که باختم، سهله
توی شلوار خویش هم بهله!

بس که هست این رژیم وحشتناک
هیچکس را نمانده خشتک پاک

زرد، تنبان شده‌ست و پیژامه
میدهد شورت بوی عمامه

پودر رختشوئی از همین بابت
شده در مملکت گران قیمت

وحشت انداختند در توده
تا بدزدند خاطر آسوده

مملکت نیست، دزد بازاره
دزد اصلی فقیه مکاره

دزد بعدی رئیس مصلحته
بعد از اون شاهرودی عربه

خاتمی، احمدی‌نژاد، دزده
عقل امٌت ز کله‌شان برده!

- مش‌حسن بسّه، مش‌حسن خفّه
من گزارش نمیدم این دفعه

- ولی یکبار دیگه .... – چی چی؟ نمیدی؟
تو به گور بابات خندیدی

اینهمه قافیه که کردم جور!
سعیدآقا! نبود بی‌منظور

قافیه‌دار یا ندار، ولی
تو گزارش بده به حق علی

به امید گزارش سرکار
رویشان بالبداهه کردم کار!

تو باید رد کنی همین حالا
بفرستی گزارشو بالا

تا دل مش حسن خنک بشود
حاضره بابتش فلک بشود

حاضرم پنجسال برم محبس
یا به یک تق‌و‌تق بیفتم پس

بگن این مش‌حسن شده اعدام
چونکه توهین نموده بود به نظام

عوضش حرفهام به گوش همه
برسه، لااقل دوتا کلمه

- مش‌حسن. پس بگو تبهکاری!
ارتباط با قاچاقچیان داری!!!

پس بگو تو به مافيا وصلي
پس تو هستي قاچاقچي اصلي

پس تو بودی رئیس باند قاچاق
دیگه اینجا نمیکنیم ارفاق

پس تو در زیر پوشش بقال
هروئین میفروختی همه سال

حالیا با رضایت مردم
میکنی گور خود ز دنیا گم

همه‌ی والدین، ریز و درشت
قولشان متفق که «باید کشت!»

گرچه دارند نفرت از دولت
پشتبانش شوند از این بابت

یک کلامت اجازه‌ی صحبت
نه خلایق دهند، نه دولت!

میشوی مثل دسته‌گل اعدام
بر دلت داغ گفتن دو کلام!

مش‌حسن اين يکي‌رو کور خوندي
واقعاً توي قافيه‌ش موندي!

تو رژيمو درست نشناختي
اينچنين شد که قافيه باختي

- چي چي ؟ من قافيه ببازم. آخ
داره بيرون مياد از اينجام شاخ

تازه ما تخم‌مرغامون خوبه
سايز اون در کمال مطلوبه

ما تا اين رهبرو داريم سر ِ حال
مرغمون هست واقعاً فعال

بسکي هست گنده تخم‌مرغامون
کونشون پاره ميشه مرغامون

ای جناب سعید محکمدست
تخم‌مرغی درشت‌تر از این هست؟

دونه‌ای صدتومن. بابا مفته!
هرکی گفته گرونه، مفت گفته.

توی دستت بگیر ترا به علی
دوتا نیمرو توشه، سه‌تا عسلی

مرغ اگر تخم گنده فرموده
طبق دستور رهبري بوده

حق بيامرزه کل امواتش
چشم بد دور از پروستاتش

لندن – 14 فروردین 86

نظر های شما (12)     
شاغلام اصلی 4875:

عالی بودی و هستی اوستا ، دمت گرم میبوسمت ( شاغلام اصلی)

(June 11, 2007 7:54 PM)
HAMID:

آقای خرسندی
بسیار عالی بود . بلانسبت شما مثل خر کیف کردم.

(June 9, 2007 11:02 AM)
Shervin:

salam omidvaram ke khoob bashin ye tanz darmorede karhaye UNHCr makhsoosan dar torkie dar shahre VAN mitoonid besazid kheylia hastan ke doost daran sedaye shomaro ba in tanz beshnavan mamnoone shoma shervin az VAN

(June 6, 2007 10:42 PM)
شيرکو_ترکيه‌:

اقاهادى گل گفتى/اميدوارام ‌هميشه‌ سلامت باشيد

(May 2, 2007 11:23 PM)
فريد:

استاد خرسندي
من مدت زمان كوتاهي است كه با شما آشنا شده ام و هميشه هم از خواندن مطالب شما از آن موقع تا حالا لذت برده ام
اما
خلايق هرچه لايق
يا
پدر ملت ايران اگر اين بي پدر است
به چنين ملت و گور پدرش بايد ...

(April 29, 2007 11:28 AM)
.Kianoushحسن کیانوش:

آصغر آقا جان
سلام
آی کاش ما با کارت پناهنده گی سئویدی
در مرز کیش به عمه ایران/ خاله کیش تجاوزی می کردیم تا مورد مهر روزی و دامادی بردار دکترمحمود قرار می گرفتیم
صیغه هم گدا علی بخواند بعداز وقوع جرم زنا مکرره
چاکرت هستم که عیدی اصغر آقای را فرستادی تا حساب ما به 5000 هزار تومانی اتمی نرسد از ارسال پول خورد معزوم
با انترنت که نمی شود کرون پست کرد
سبز و شاد بمانی در لندن و حومه

(April 17, 2007 9:29 PM)
سارا:

سلام عمو هادی
من واقعا از همه نوشته های شما لذت می برم. اینکه می گم عمو هاید چون اولین بار که با شما آشنا شدم توی برنامه VOA دختری شما رو توی نامه عمو خطاب کرده بود و من فکر کردم که بین عموهای طناز من شما هم جاتون می شه که عمو صداتون کنم خلاصه اینکه مثل همیشه خنده مهمون شما شدیم. می دونم خیلی بهتون بدهکاریم الهی یه روز بشه که ما بتونیم شما رو بخندونیم. بازم ممنون سرزنده و پاینده و خرسند باشید...

(April 10, 2007 12:30 PM)
rey:

man khar hastam

(April 9, 2007 2:54 AM)
ابراز خرسندی:

یه خروسه به یه خروسه دیگه میگه من یک مرغ دارم روزی ده تا تخم میکنه
خروسه دیگه در جواب میگه این که چیزی نیست من یه تخم دارم که روزی ده تا مرغ می کنه !
احتمالا خروس دومیه وابسته به رژیمه که از کاندومم استفاده می کنه و تخم مرغ نایاب میشه.

(April 6, 2007 5:58 PM)
کوشا:

فوق العاده بود.مثل همیشه...

(April 6, 2007 4:22 PM)
روباه دانمارکی:

آقا هادی ، انگار داری خودتو لو میدی ! طوری از تخم مرغ صحبت میکنی که آدم فکر میکنه که با « روباه پیر » ، بریتیانیای کبیر در ارتباطی ؟ دهنت هم که مثل عسل آب افتاده ! حالا برای رد گم کردن به « روباه های » وطنی ، ملاها گیر میدی که ما نفهمیم ماجرای ملوانان و سوغاتی آنها چی بود ؟ انگار دم خروسه ها !

(April 6, 2007 12:31 PM)
سعید:

سلام هادی جان عزیزم،
عالی، عالی ، بازم میگم فوق العاده بود. مثل همه کار های دیگت.
زنده باشی و سلامت و شاد

(April 6, 2007 10:58 AM)
 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی