بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

سه شنبه 7 شهريور 1385

قرار نيست هميشه بد بياريم

باز من امشب به يک حقيقتي رسيدم که سرضرب ميدهمش تحويل شما. توي اين شهر سن هوزه در اين بالاهاي کاليفرنيا، اين موقع شب، توي اين اتاق تنها، يکهو لپ تاپم علامت داد که وصلي! من داشتم روي آقالَپتاپ يک کار ديگه ميکردم بي خيال وصل و وصال. نااميد هم ديگه نبودم. سرشب نااميد بودم که وصل نخواهم بود به اينترنت. خيلي سعي کردم. حالا ديگه نااميد هم نبودم. منصرف بودم. منصرف بودم؟ نه نه. منصرف هم ديگه نبودم. اصلن ديگه در فکرش نبودم که منصرف باشم يا نااميد. کار ديگه اي ميکردم. داشتم يک شعر عاشقانه تايپ ميکردم براي معشوقه اي که خيلي کنجکاوم که بدونم کيه........، که لپ تاپ علامت داد که وصلم. بدون سيم و بدون بيم! به جاي معشوقه، وصل شده ام به يک لاين اينترنتي که نميدانم مال کيست. وصال ما را ببين تروخدا اين موقع شب!

منظور، هيچ اميدش را نداشتم. از فرط نااميدي ديگر فکرش را هم نکرده بودم. حالا که وصل شده فقط اين را ميگويم و ميروم ميخوابم. شايد هم فرصت نکنم دوباره بخوانم که چي نوشتم. که سانسورش کنم. کاري که هميشه ميکنم بعد از دردِ دل. خوب حق هم دارم. آدم چه ميداند چه کساني ميخوانند. فقط که شما نميخوانيد. اگر مطمئن بودم فقط شما ميخوانيد خيلي درد دل ها داشتم که سانسور نميکردم. ميگفتم و ميرفتم. امّا خوب، يکي دوتا نامحرم هم گاهي اينجا سر ميزنند. يکيشان را ميشناسم!
غرض ، از همين وصل شدنِ بي خبر، يکبار ديگه به اين نتيجه رسيدم، به اين حقيقت که قرار نيست که هميشه نشه. قرار نيست که آدم هميشه بد بياره.
يک بار نميدانم دخترم يا پسرم در يک مصاحبه اي، رد شده بود. رقيبش را قبول کرده بودند. آمده بود خانه غمگين. گفتم باباجان، ناراحتي ندارد، تو رد شده اي، عوضش يکنفر ديگر قبول شده. اقلن براي او خوشحال باش. قرار نيست رقيب تو هميشه بد بياورد.
بله قرار نيست هميشه همان يکنفر بد بياورد. قرار نيست که هميشه نشه. قرار نيست که آدم هيچوقت خوب نياورد، حتي وقتي که ديگر قبول کرده که خوب نميآورد. حتي وقتي که منصرف شده. حتي وقتي که ديگر هيچ کوششي هم براي وصل شدن به اينترنت نميکند!

قرار نيست هميشه شماره تلفني که در حافظه داريم اشتباه باشد. قرار نيست هميشه کاغذي را که دنبالش ميگرديم پيدا نکنيم و قرار نيست که هميشه همه ناکامي ها براي يکنفرِِ بخصوص باشد. زمين ميچرخد و زمان ميچرخد. دنيا ميچرخد و کهکشان ميچرخد. در اين چرخش ها نوبت خوبش هم به ما ميرسد. يعني نوبت خوبش به ما هم ميرسد.

هيچکس حق ندارد هميشه کارش خراب شود! طبيعت راضي نيست. هيچکس حق ندارد خودش را مالک همه ي «نميشه ها» بداند، انصاف نيست.

هميشه آدم بد نميآورد.اين حقيقت را من خيلي وقته بهش رسيده ام. نميدانم امشب مناسبت مناسبي بود که به دنيا اعلامش کنم! يا بايد صبر ميکردم که بهانه بهتري پيدا شود. فکر نميکردم اينقدر مفصل شود.

روز خسته کننده اي داشتم و يادم رفته بود کابل اينترنت براي آقا لپ تاپ بخرم. لازم بود تا دير نشده ايميلي بزنم ولي بدون سيم وصل نميشد. حالا يکهو خوشحال شدم. گفتم شما را هم در شادي خودم شريک کنم، ضمناً حقيقتي را که مدتي است بهش رسيده ام تحويل بدهم و سخنراني هم بکنم! خيلي وقت بود فيلسوف نشده بودم. قرار نيست هميشه شرابش خوب نباشد!
شب خوش. صبح به خير.

 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی