مصاحبه با احمدي نژاد در روز خبرنگار (متن کامل بعدي)
« به گزارش خبرنگار روز از تهران، جلسه بزرگذاشت روز خبرنگار به ابتکار غلامحسين الهام تشکيل شد. اما وقتي که ساعتي گذشت و يکي صدا کرد که موقع نماز است و خبرنگاري گفت رييس جمهور کجاست، نماز که خانه مان مي خوانديم. جواب محافظ به تندي اين بود که خانه شماها نماز ندارد. سپس سروصدا خبرنگاران بلند شد و عده اي به عنوان اعتراض قصد خروج از صحنه را داشتند که غلامحسين الهام آمد و با شوخي موضوع را فيصله داد و گفت رييس جمهور امشب در اختيار شماست هر سوالي که داريد بپرسيد. تا اين جا به همه گفته شده بود که چند جلسه مهم از جمله درباره جنگ لبنان و قطعنامه شوراي امنيت مطرح و علت تاخير همين است. و حتي گفته شد که رييس جمهور در تمام اين مدت مشغول انجام "ديپلوماسي تلفن" بود و با پوتين و توني بلر و ديگران مذاکراتي داشته است. اما زماني آب سردي روي همه ريخته شد که کاشف به عمل آمد هيچ کدام از اين ها نبوده و يک خبرنگار تلويزيوني هندي داشته با رييس جمهور مصاحبه مي کرده است.....»
مصاحبه پرزيدنت با خبرنگار هندی
(توضیح اصغرآقا – برای اختصار متن سؤالات خبرنگار هندی را حذف کردیم)
خبرنگار هندی – (سؤال اول)
احمدی نژاد – چی گفت؟
مترجم – گفت اقای رئیس جمهور....
احمدی نژاد – بهش بگو بعله.
مترجم – هنوز حرفش تمام نشده.
احمدی نژاد – هروقت حرفش تمام شد بگو بعله.
مترجم- چشم قربان.
احمدي نژاد - بگو ميگه من مترجم دارم.
مترجم - خودش ميبينه قربان.
احمدي نژاد - نه. ممکنه حاليش نشه. بهش بگو.
مترجم - چي بگم قربان؟
احمدي نژاد - بگو هرچي بگه شما واسه من ترجمه ميکني منم هرچي بگم واسه اون ترجمه ميکني.
مترجم - چشم قربان.
احمدي نژاد - نبايد جلوي اين خارجي ها کوتاه بيايم حتي اگر هندي باشن!
مترجم - چشک قربان.
احمدی نژاد – چی گفت؟
مترجم – راجع به برنامه اتمی پرسید.
احمدی نژاد – بگو سؤال خوبیه.
مترجم احمدی نژاد – جواب کامل میخواد.
احمدی نژاد – بگو کاملاً سؤال خوبیه.
مترجم – میگه کمبود بودجه را از کجا میکنید؟
احمدی نژاد – بگو با کشورهای دیگه قرارداد میبندیم کنتراتی براشون اورانیوم غنی میکنیم.
مترجم – میپرسد اولین بار که شما اسم اورانیوم را شنیدید چه موقعی بود؟
احمدی نژاد – بعد از ظهر.
مترجم – میگه چه تاریخی؟
احمدی نژاد – طرفهای پنج و نیم شیش.
مترجم – میپرسه شما تا حالا اتم دیدین؟
احمدی نژاد – نه فکر نمیکنم. میگن خیلی ریزه. کَک چقدریه؟ بچه شپش چقدریه؟ میگن اتم یک هوا از رشک کوچیکتره.
مترجم – بله قربان.
احمدی نژاد – میگن با چشم غیرمسلح نمیشه دید. باهاس اسلحه و مهمات و توپ و تانک ببندی به چشمت.
مترجم – میگه برای فردای ایران چه برنامه ای دارید؟
احمدی نژاد – فردا چند شنبه است؟
مترجم – جمعه قربان.
احمدی نژاد – بگو ما مسلمونها جمعه کار نمیکنیم. فقط نماز میخونیم.
مترجم – منظورش فردای تاریخیه.
احمدی نژاد – فرقی نمیکنه.
مترجم – میپرسه هفته ای چند بار با مقام معظم رهبری ملاقات میکنید؟
احمدی نژاد – بپرس هفته ای چند بار ملاقات کنم خوبه؟
مترجم – میپرسه چرا شما پاسدار شدین؟
احمدی نژاد – محض اِرا.
مترجم – میگه میدونم ولی چطو شد؟
احمدی نژاد – آبشو کشیدیم چلو شد.
مترجم – میپرسه شما تا حالا کسی رو کشتین؟
احمدی نژاد – بهش بگو بگه طشت.
مترجم – قربان، گفت طشت.
احمدی نژاد – بگو بشین برو رشت.
مترجم – قربان میگه نمیتونم. میگه از اینجا قراره برم راولپندی.
احمدی نژاد – بگو پس خیلی مردرندی.
مترجم – میگه لطف دارین قربان.
احمدی نژاد – بگو بگه چمدون. جون من بگو بگه چمدون.
مترجم – قربان میگه چمدون.
احمدی نژاد – بگو بشین برو همدون.
مترجم – قربان میگه خبلی دوست داره همدون را ببینه.
احمدی نژاد – چرا؟
مترجم - میگه برای اینکه همدان تاریخی ترین شهر ایرانه، چونکه اولین پادشاه و اولین رئیس جمهور ایران از اونجا اومده
احمدی نژاد – مگر رضاشاه هم همدونی بود؟
مترجم – خیر قربان. میگه منظورم دیاآکو، پادشاه ماده.
احمدی نژاد – پادشاه نبوده، ملکه بوده. بگو اگه ماده بوده ملکه بوده. مثل مهاتمیرا گاندی.
مترجم – اجازه بدین بگم ایندیرا گاندی.
احمدی نژاد – فرقی نمیکنه. بگو بگه دوچرخه، اگه گفت بلافاصله بگو سبیل بابات میچرخه.
مترجم – قربان این هنوز سؤالشو داره که شما تا حالا کسی رو کشتید یا نه؟
احمدی نژاد – چه آدم سمجیه. با چشم و ابرو منظورشه یا با اسلحه؟
مترجم – چه فرقی میکنه قربان؟
احمدی نژاد – فرق میکنه. با چشم و ابرو ترور حساب نمیشه.
مترجم – قربان میگه سؤالمو پس میگیرم.
احمدی نژاد – حق داره وگرنه جوابشو گرفته بود.
مترجم – میگه از فلاسفه بزرگ دنیا به کدومشون علاقمندید؟
احمدی نژاد – چه جور علاقه ای؟
مترجم – از نظر فکری.
احمدی نژاد – چه جور فکری؟
مترجم - اون فکری که بیشتر می پسندید.
احمدی نژاد – چه جور پسندی؟
مترجم – میگه خرما از کره گی دم نداشت.
احمدی نژاد – چه جور دُمی؟
مترجم – و چه جور خری.
احمدی نژاد – آفرین. داری یاد میگیری.
مترجم – متشکرم.
احمدی نژاد – نه. باید بگی «چه جور یاد گرفتنی؟».
مترجم – میپرسه علاقه دارید به کشور ما سفر کنید؟
احمدی نژاد – بگو انشالله یک روز از صبح .
احمدی نژاد – بگو با مقام رهبری میام که خوش بگذره.
مترجم – میگه میدونید که شما جانشین کورش کبیر هستید؟
احمدی نژاد – نع.
مترجم – ولی هستید.
احمدی نژاد – چطو مگه؟
مترجم – از نظر تاریخی.
احمدی نژاد – کورش فقط استوانه معروفی داره.
مترجم – درسته.
احمدی نژاد – مال من ذوزنقه است.
مترجم – درسته قربان.
احمدی نژاد – تازه مال اون سفالیه. من دارم پلاستیکی درست میکنم.
مترجم – میگه روش چی مینویسین؟
احمدی نژاد – یک نامه برای معاون رئیس جمهور لیختن اشتاین.
مترجم – میگه چرا خطاب به خودش نمینویسین؟
احمدی نژاد – خودش قابل نیست.
مترجم – ایشان میگه قدرت اتمی میتونه درد سر ایجاد کنه.
احمدی نژاد – باشه. بش میگم.
مترجم – میگه میتونه از تأسیسات اتمی ما بازدید کنه؟
احمدی نژاد – بگو کارت خبرنگاریشو ورداره بیاد بره تو خیک من.
مترجم – میپرسه درباره تساوی حقوق بانوان چکار کردین؟
احمدی نژاد – باید یک کاری کنیم که زن ها هم بتونن واستاده بشاشن.
مترجم – راجع به حقوق بشر میپرسه قربان.
احمدی نژاد – بپرسه.
مترجم – چه جوابی بهش بدم؟
احمدی نژاد – جواب دندون شکن بده.
مترجم – مثلاً
احمدی نژاد – آره. ازش بپرس مثلاً.
مترجم – میگه مثلاً آزادی بیان.
احمدی نژاد – بگو در ایران آزادی بیان هست، آزادی بعد از بیان نیست.
مترجم – قربان میگه تکراری بود، شنیده بودم.
احمدی نژاد – بگو انشالله خدا قسمتت کنه ببینی!
مترجم – میگه با تاریخ هند آشنا هستید؟
احمدی نژاد – اگه تاریخشون هجری قمری باشه آشنام.
مترجم – میگه از شاعر بزرگ هند رابیندرانات تاگور چیزی شنیدین؟
احمدی نژاد – آره. ز گهواره تاگور دانش بجوی.
مترجم – میگه دیگه سؤالی ندارم.
احمدی نژاد – بگو نمیشه. خبرنگاران ایرانی منتظرند. باید معطلشون کنیم.
مترجم – میگه آخه چی بپرسم.
احمدی نژاد – بگو هرچی میخواد بپرسه معلوماتش بره بالا. بگو از قول پوتین یک چیزی بپرسه که من دروغگو درنیام.
مترجم – میگه نظرتون راجع به پوتین چیه؟
احمدی نژاد – بگو مقام معظم رهبری از پوتین خوششون نمیاد. نعلین بهتره.
مترجم – میپرسه شما در باره بحرخزر با روسیه اختلافی ندارین؟
احمدی نژاد – بگو اونا حق ندارن خاوبارو با قوطی استحراج کنن.
مترجم – میگه دیگه چی بپرسم.
احمدی نژاد – بگو ما به خبرنگارها گفتیم دارم تلفنی با تونی بلر صحبت میکنم. بگو یک چیزی از قول بلر بپرسه.
مترجم – میگه چه تاریخی به لندن تشریف میارین؟
احمدی نژاد – به این چه مربوطه؟
مترجم – از قول انگلیسا میپرسه. مثلاً تونی بلر تلفن کرده.
احمدی نژاد – بگو اول بگه الو.
مترجم – میگه الو چه تاریخی میائید لندن؟
احمدی نژاد – بگو الو، هروقت از هندوستان برگشتم.
مترجم – قربان آقای الهام میگه خبرنگاران منتظرند.
احمدی نژاد – بگو پس تند تند سؤالهاشو بپرسه، وقت ندارم.
مترجم – دیگه چی بپرسه؟
احمدی نژاد – راجع به هاله نوری که در آمریکا دور سرم بود.
مترجم – میگه بیشتر در باره هاله توضیح بدین.
احمدی نژاد – هاله نور؟
مترجم – بله قربان.
احمدی نژاد – که در آمریکا دور سرم بود؟
مترجم – بله قربان.
احمدی نژاد – بگو باید بودی خودت میدیدی.
مترجم – درسته قربان.
احمدی نژاد – بگو هرچی من بگم فایده نداره.
مترجم – گفتم قربان.
احمدی نژاد – بگو ندیدن کی بود مانند دیدن.
مترجم – قربان یک سؤال یادش اومده. میگه نظر شما راجع به اکبر گنجی چیه؟
احمدی نژاد – اکبر پاسدار؟
مترجم – بله قربان.
احمدی نژاد – اون دیگه به کلی عوض شده.
مترجم – بله قربان.
احمدی نژاد – با هم بودیم.
مترجم – بله قربان.
احمدی نژاد – به کلّی برگشته.
مترجم – بله قربان.
احمدی نژاد – نمیدونم چرا نرفت مثل محملباف فیلم بسازه.
مترجم – عجیبه.
احمدی نژاد – شایدم کاملاً برنگشته.
مترجم – شاید.
احمدی نژاد – شایدم داره یه جور دیگه فیلم میسازه.
مترجم – ممکنه.
احمدی نژاد – خوب گفتم؟
مترجم - بله قربان.
احمدی نژاد – ولی مصاحبه از روال حودش خارج شد.
مترجم – چرا قربان؟
احمدی نژاد – یکخرده معنی پیدا کرد.
مترجم – چه بهتر قربان.
احمدی نژاد – من به اینجور مصاحبه ها عادت ندارم.
مترجم – قربان اگه اجازه میفرمائید این هندیه مرخص بشه.
احمدی نژاد – نمیشه. باید معطل کنه.
مترجم – قربان بی ادبیه ولی میخواد بره دست به آب.
احمدی نژاد – مگه توی مملکت خودشون خلا ندارن؟
مترجم – حتماً دارن قربان.
احمدی نژاد – دیگه اینقدر که با تاریخ هند آشنا هستیم.
مترجم – درسته قربان.
احمدی نژاد – بهش بگو حیف شد مهاتما گاندی رو ترور کردن.
مترجم – میگه درسته.
احمدی نژاد – بگو کار مجاهدین بود.
مترجم – میگه فکر نمیکنه قربان.
احمدی نژاد – بگو فکر کنه.
مترجم – میگه دلیلش چیه؟
احمدی نژاد – اون پسره که ترورش کرد، هورست بوخهولست گمون کنم مجاهد بود
مترجم – قربان میگه هورست بوخهولست هنرپیشه بود که نقش ضارب گاندی رو بازی میکرد.
احمدی نژاد – هنرپیشه بود؟
مترجم – بله قربان.
احمدی نژاد – پس خیلی طبیعی بازی میکرد
مترجم – بله قربان.
احمدی نژاد – من فکر میکردم بهترین هنرپیشه شون اینجی گیداناست.
مترجم - .......
احمدی نژاد – پس کو این هندیه؟
مترجم – رفت دست به آب قربان.
احمدی نژاد – پس منم برم. شاید دوتا سؤال هم توی توالت ازم بکنه. غنیمته.
مترجم – قربان یک سؤال هم بنده دارم.
احمدی نژاد – بپرس. من آماده ام به هر سؤالی جواب بدم.
مترجم – قربان برای غنی کردن دو کیلو اورانیوم چقدر موادّ لازمه؟
احمدی نژاد – چه موادّی.
مترجم – مواد مخصوص غنی کردن.
احمدی نژاد – یارو هندیه اومد. بهش بگو حالا یک سؤال هم من ازش دارم.
مترجم – چشم قربان.
احمدی نژاد – ازش بپرس با پای چپ وارد خلا شده یا با پای راست؟
مترجم – چه فرقی میکنه قربان؟
احمدی نژاد – اگه با پای چپ وارد شده باشه طرفدار امام خمینیه، اگه با پای راست وارد شده طرفدار آقای منتظریه.
مترجم – قربان میگه من هندی هستم برام فرق نمیکنه ولی شما خودتون با کدوم پا وارد میشین؟
احمدی نژاد – بهش بگو من رئیس جمهور همه هستم. باید رعایت بیطرفی رو بکنم. بنابراین واسه اینکه حرف توش درنیاد، جفت میزنم با هردو پا وارد خلا میشم.
مترجم – عجب.
احمدی نژاد – خیلی هم کار خطرناکیه.
مترجم – دقیقاً.
احمدی نژاد – یک لحظه خطا کنی با کلبه میری اون تو.
مترجم – درسته قربان.
مترجم – قربان این هندیه یک سؤال دیگه یادش اومده. میگه وضع اقتصادتون چطوره؟
احمدی نژاد – بهش بگو خیلی خرابه. اینقدر هم سؤال نکنه دیگه چون ما پول همین مترجمو هم نداریم بدیم.
مترجم – زکی.
احمدی نژاد – واقعاً هم زکی! بریم خبرنگارای خودمون منتظرند! آخه امروز روز خبرنگاره خبرشون. امّا خوب معطلشون کرديم.
مترجم - بله قربان.
احمدي نژاد - خوب مصاحبه مهمي بود.
مترجم - بله قربان.
احمدي نژاد - برو بهشون بگو الآن میام. بگو دیپلماسی تلفن تموم شد، بگو هرچی از دهنم دراومد به پوتین و بلر گفتم بعدشم به امر صاحب الزمان گوشی را گذاشتم!