بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

سه شنبه 20 تير 1385

اين رستوران غذايش خوب است!

زکي! يکنفر به من گفت داري درميري از جريانات! توي اين هير و وير از خودت مرخصي گرفتي!

چون ممکن است کسان ديگري هم چنين فکر کنند، بگويم که خير. من هنوز در عزاي سالگرد نازي بودم که يک رفيق نزديکم و دوست خانوادگي مان درگذشت. ديروز دوشنبه ي من به گريه ي بي اختيار گذشت و حالا دوباره اشک آمد. گريه که ميکنم راحت ميشوم.
به شما نگفته بودم و بي حوصلگي را بهانه کرده بودم که با خودم باشم و با خاطره هاي دوستي که رفتنش يکي از چراغ هاي توي دلم را خاموش کرد. (هم فوت کرد هم فوت کرد)

امّا من، هستم و دلم با اعتصاب و اعتصابيون است. امّا اين رژيم الاغ (نميدانم چه فحشي بهش بدهم) پدرسگ پاچه که ميگيرد راحت ول نميکند. البته بايد در مقابلش ايستاد، امّا (سه تا امّا شد) سيمين بهبهاني يک باتوم ديگر که بخورد ديگر بلند نميشود ديگر!

اميدوارم جام آزادي ( آزادي جهانبگلو ، اصانلو ، موسوي خويني، نصيب مبارزان شود.)
يکنفر گفت رستوران مَهدي غذايش خوب است. گفتم چشم. راست هم ميگويد. پيوند آقاي ما هم پاتوقش آنجاست.

ملّت جان! من چند روز ميروم مرخصي استحصالي.لطفن کسي حرف درنياره تا برگردم. ممنون.

 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی