بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

چهارشنبه 31 خرداد 1385

با پوزش از تأخير!

ازبرلن و حومه پر ملال آمده ايم
بيزار ز هرچه فوتبال آمده ايم
چون خوب نخورده ايم ويتامين c
گل خورده ز تيم پرتقال آمده ايم

جوانان خرمشهري براي بازنشسته شدن علي دايي دست به دعا شدند
خبرگزاري فارس: جوانان و نوجوانان خرمشهري كه از باخت شب گذشته تيم ملي ايران در نخستين
ديدارش در جام جهاني ناراحت هستند، وجود علي دايي مسن و ناكارآمد را در تركيب تيم ملي ايران
يكي از علل باخت به تيم ملي مكزيك مي‌دانند و براي بازنشسته شدن وي دست به دعا شدند.

(این سروده روی سایت های دیگر به موقع رفت. به خودمان که رسیده قدری دیر شده. برای آرشیو تاریخ!)

علي اي علي ي دائي، تو چه آفتي خدا را
که به قهقرا فکندي، همه عشق تيم ما را

دل اگر کَنِه شناسي، به رخ همين علي بين
که خوره گي اش کلافه، بکند من و شما را

مرو اي گداي ميدان، ز پي ي گدائي گُل
که گُل بدون زحمت، ندهد کسي گدا را

تو مگر ولي ي توپي، وَ فقيه فوتبالي
که چنين به زير پايت، بنهاده اي حيا را

ره و رسم رهبري را، ز کدام علي گرفتي
که به اينهمه سماجت، بروي ره خطا را

تو نه اکبري، علي جان، نه چو رهبري، علي جان
چو کنف شدي رها کن، همه اين برو بيا را

تو بزرگ وقهرماني، يَل سابقاً جواني
ز شکوه ابتدايت، مددي کن انتها را

بنشين کنار و بو کن ، گل ِ گل‌محمدي را
به کلام خود قوي کن، دل مهدوي کيا را

برو با علي ي پروين، قدمي بزن صفا کن
که بزرگمرد ورزش، نکند رها صفا را

نظري به باقري کن، که جوانترست اگرچه؛
به لحاظ سنّ بالا، زده از زمين کنارا

ز گروه پرتغالي دو گل است سهم ايران
چه بسا اگر تو بودي سه نمودي آن دوتا را

سر عقل آمدستي به بهانه ي مريضي
چه نياز بر تمارض چو نشان دهي شفا را

تو که گلزن قديمي، چو پدربزرگ ِ تيمي
بنشين بکن تماشا، نوه ها و بچه ها را

بنشين به عشق تيمت، سر نيمکت و گليمت
ز گليم خويش امّا، به برون منه تو پا را

نه برو پي برانکو، نه بشو اسير رهبر
که همه وطن نخواند، پي رفتنت دعا را

اگرت توان نباشد، که روي به راه تختي
برو لااقل کپي کن، ره و رسم پوريا را

و حقيقت اينکه هادي، همه ماجرا نداند
کمي از برادر خويش، شنيده ماجرا را

 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی