از قافله صد و یکم!
پرسی چه میخواهی که از ایران بیارم؟
با تو چه گویم این بیاور، آن بیاور
یک خرده برف از قلّه پاک دماوند
یک خرده نفت از چاه آبادان بیاور
نه نه که شوخی میکنم، چیزی نخواهم
تو خود بیا و آن لب خندان بیاور
(برنامه رایانه گفتم، پس گرفتم
خود تو بیا، هر درد را درمان بیاور)
شیرینی تجدید دیدار تو کافیست
نه گز بیاور هیچ و نه سوهان بیاور
شعر حضورت را اگر از من نگیری
دیگر نگویم دفتر و دیوان بیاور
اما عزیزم گر هنوز اصرار داری
از بهر هادی یک کمی ایران بیاور
نظر های شما (0)