بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

جمعه 15 فروردين 1382

سلام. کجائيد کم پيدا ؟

سلام. کجائيد کم پيدا ؟
سيزده بدر خوش گذشت؟! خانم همسايه ي انگليسي ما يک زمان شوهر ايراني داشته ، يک مقدار با آداب و رسوم ايراني آشناست. پريشب ديدم سبزه ي کج و کوله ي را که انداخته بود ، گذاشته وسط حياط با بچه هايش از رويش ميپرند. آمد ما را هم صدا کرد که بيائيد سيزده تان را در کنيد. ديدم طفلک قاطي کرده. گفتم خيلي ممنون. ما شب چهارشنبه سوري آتش گره زديم.
پريروز از بي بي سي فارسي مصاحبه کردند با من راجع به دروغ سيزده ، راستش را بهشان گفتم.! فردا پس فردا اگر حوصله کردم مينويسم چي گفتم. نميدانم روي سايتشان ميگذارند يا نه ؟ يا اصلاً پخش شد يا نشد؟ من بشقاب و ديش و آنتن و ماهواره ندارم. بي بي سي را هم طول موجش يادم رفته. فقط راديو اسرائيل را هفته اي يکي دوبار گوش ميدهم که مرا ياد راديو نيروهوائي مياندازد که پنجاه سال پيش گوش ميکرديم!
پريروز هم از راديو اسرائيل صداي مرا پخش کردند داشتم يک سروده ي قشنگم را ميخواندم. تازه نبود. پنج شش سال پيش پخش شده بود. دوباره ي بي اجازه ي من پخش کردند.
--------------------------------


ببين سرباز آمريکا ، گلايه دارد از گرما
هوا را از عراقي ها ، عبيرآميز ميخواهد

از او آداب رندي را بياموز اي پناهنده
که بي ويزا شده وارد ، اقامت نيز ميخواهد

---------------------------
اين يک ديالوگ است بين جرج بوش و وزير جنگش آقاي رامسفلد
تقديمش ميکنم به ياد زنده ي کاوه ي گلستان
به هنرش و شهامت هميشه اش


بوش – از جنگ چه خبر؟
رامسفلد – محشره آقا. چه خبري بهتر از اين که مرتب خبرنگار کشته ميشه!
بوش – کي کشته شده؟
رامسفلد – آخرين کسي که کشته شده يک فيلمبردار ايراني بوده.
بوش – چکاره بوده؟
رامسفلد – عکاس.
بوش – حالا توي جبهه ي جنگ کي دلش ميخواد عکسشو بندازن؟
رامسفلد – فيلم خبري ميگرفته براي بي بي سي.
بوش – مگه ايران هم بي بي سي داره؟
رامسفلد – براي بي بي سي انگليس فيلم ميگرفته.
بوش – چرا براي بي بي سي ما نميگرفته ؟
رامسفلد - ما بي بي سي نداريم. سي ان ان داريم.
بوش – پس چرا کشته شده؟
رامسفلد – پاش رفته روي مين قربان.
بوش – مين هم منفجر شده يا نه؟
رامسفلد – بله قربان مين هم منفجر شده.
بوش – لابد چون پاش رفته روي مين ، مين منفجر شده!
رامسفلد – بله قربان.

بوش – از تلويزيون الجزيره کسي کشته نشده؟
رامسفلد – نه هنوز قربان. داريم سعي ميکنيم.
بوش – اين فيلمبردارها چرا هميشه يک چيزي روي دوششونه؟
رامسفلد – دوربينه قربان.
بوش – با همون دوربينه فيلم ميگيرن؟
رامسفلد – بله مستر پرزيدنت.
بوش – خيلي سخته که آدم هم دوربين روي دوشش باشه هم فيلم بگيره.
رامسفلد – بله قربان کار سختيه.
بوش – مخصوصاٌ که ممکنه پاي آدم بره روي مين.
رامسفلد – بله قربان.
بوش – من يک دفه پام رفت روي گه سگ با کون خوردم زمين. تازه فيلم هم نميگرفتم.
رامسفلد – يادمه قربان. گونه راستتون کبود شده بود. روزنامه ها نوشتند سر پرزيدنت گيج
رفته خورده زمين.
بوش – در حاليکه من چيزيم نبود. سگه اسهال داشت.
رامسفلد – خدا شفاش بده قربان.

بوش – کاشکي بن لادن هم بره اونجا فيلمبرداري پاش بره روي مين.
رامسفلد – خير قربان. اونو بايد بگيريم بديم خود جنابعالي خفه اش کنين.
بوش – آره والله. من که هر روز صبح تورات ميخونم و نفرينش ميکنم.
رامسفلد – چرا تورات قربان؟ شما که يهودي نيستين.
بوش – راست ميگي. به نظرم بايد انجيل بخونم.
رامسفلد – دقيقاٌ مستر پرزيدنت.
بوش - من به اين شارون ميگم ولي اون هي منو اغفال ميکنه.

رامسفلد – قربان بعد از پايان جنگ حکومت عراقو به مردم عراق ميدين؟
بوش - فکر نميکنم تا اون موقع مردمي توي عراق باقي مونده باشه. مگر اينکه
نيروهاي ما وظائفشونو درست انجام ندن.
رامسفلد – فعلاً که دارن همديگه رو ميزنن. من فکر ميکنم قربان بالأخره قشون ما
موفق بشه با تاکتيک درست لشکر انگليسو از پا در بياره.
بوش – اگه موفق بشيم ، حکومت آينده ي انگليس رو ميديم به ال گور خودمون .!

--------------------------


يک سروده اي دارم مال دو سه ماه پيش که شاهزاده رضا پهلوي گفته بود بعد از عراق نوبت آمريکاست و ايرانيان خوشحال ميشوند که آمريکا بعد از عراق به ايران حمله کند.
اين را يک بيت به تهش اضافه کردم که احساس کردم روي هوا رها شده بود با بي حوصلگي. نه انگار بیت آخرش را عوض کردم. به هر حال.

الا شاهزاده رضا پهلوي
نگهدار تنها کجا ميروي ؟

شنيدم سخنگوي ملت شدي
که از قول او گرم صحبت شدي

مبارک ترا اين سمت اين لقب
که صاحب شدي ساعت هشت شب

چو فردا برآيد بلند افتاب
بپرسند از تو که عاليجناب

چه کس داده بودت نمايندگي؟
که از قول ملت مزخرف بگي؟

چه داري جوابي که عنوان کني؟
بگوئي: « رئيسان پنتاگني »؟

کجا هست ما را چنين اشتياق
که حمله برد بوش سوي عراق ؟

کجا وعده ي قتل و آدمکشي
شود مايه ي شادي و دلخوشي ؟

کجا قتل اطفال همسايگان
کند هيچ همسايه را شادمان ؟

تو کز محنت ديگران بيغمي
تو که بوده اي حامي خاتمي

چگونه سخنگوي ملت شدي ؟
چگونه سخن گفته اي بيخودي ؟

دل بوش خواهي بياري به دست
دل خلق ايران نبايد شکست

تواني که باشي سخنگوي بوش
ولي لطفاً از قول ملت خموش

نماينده ي خلق ايران زمين
نه توئي ، نه آخوند مسندنشين

نه برنامه سازان پيماني اند
نه مطلب نويسان کيهاني اند

که « زنده» ، نخواهد وکيل و وصي
خصوصاً چو تو لامروت کسي !

-------------------------------

هاي دوستان
اگر شما از سايت « گويا » به اينجا راهنمائي شده ايد نشاني ما را يادداشت کنيد که دفعه ي ديگر خودتان مستقيم بيائيد.
الان هم اگر بعد از اين سطر مطلبي در اينجا نمي بينيد ، اينجا را که کليک کنيد ، hadisara.com/weblog کلي خوشحال خواهيد شد!
با آرزوهاي خوب خوب براي همه تون ..... هادي
---------------

--------

 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی