بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

شنبه 30 فروردين 1382

« خرسندآپ کمدي »


« خرسندآپ کمدي » در آلمان

برلين جمعه 25 آوريل – انجمن فرهنگي دهخدا
Tel: 030/ 269 49 931
Otto Braun Sall, der Staatsbibliothek
Potsdamer Str. 35, 10785 BERLIN

بوخوم يکشنبه 27 آوريل- مرکز کتاب آيدا
Tel: 0234 / 97 04 804
Bahnhof Langendreer, Wallbaumweg 108

اشتوتگارت چهارشنبه 30 آوریل
Tel: 0711 – 236 1191
Volkshochschule Stuttgart,
Fritz-Elsas Str. 46/48 – 70174 Stuttgart

فرانکفورت شنبه 3 مه
Tel: 069 / 2424 8001
Frankfurt University, ASTABillding


000000000000000000000000000000000
این طنز تلخ ، روی « صدای پای آب » نوشته شده. اگر قبلاً شعر سهراب سپهری
را خوانده باشید بهتر است. وگرنه هیچ اشکالی ندارد!
00000000000000000000000000000000000000000000

صدای پای تشنگی
------------------------
اهل بغدادم.
روزگارم بد نیست.
دهنم سرویس است!

تشنگی،
حسرت یک جرعه ی آب،
حاکم کشور ویرانه ی ماست.
حالیا خشک ترین جای جهان،
شیر آبی ست که در خانه ی ماست.

من مسلمانم؟!
من نمازم را وقتی میخوانم،
که اذانش را « شل» ،
گفته باشد سر گلدسته ی نفت.
من نمازم را،
پی تکبیرت الاحرام بلر میخوانم.
پی قدقامت بوش.

پدرم پشت دوبار آمدن آمریکا،
پدرم پشت دو جنگ،
پدرم پشت تجاوز « دراومد!».

پدرم وقتی مرد ،
مادرم وقتی مرد ؛
خواهرم وقتی مرد ،
دخترش وقتی مرد ،
شوهرش ( شوفر آن وانت بار)،
وقتی مرد،
مخبر سی. ان. ان. آنجا بود.

مخبر سی. ان. ان. گفت:
« سه بار
ایست دادیم
به آن وانت بار!»

هیچکس حرف نزد
که چرا
مخبر سی.ان.ان.
« ایست» باید میداد؟

اهل بغدادم
( یا بودم!)
تا همین هفته ی پیش
در همین نزدیکی،
شهر بغدادی بود،
که در آن حاکم جلادی بود.
گوش میبرید از مردم شهر.
دست میبرید از مردم شهر.
پسرش
دختران به غنیمت میبرد.
عاقبت
مثل یک پیکره ی پولادین
حاکم افتاد به خاک.
حالیا مائیم و
کرکری خواندن حکام جدید،
و شترمرغانی،
که رئیس اند به هنگام چپو ،
و طرفدار دمکراسی،
هر وقت دگر!

روزگاریست که سگ
صاحب خود نشناسد اینجا!
دم تکان میدهد البته ز ترس
سگ بیچاره ی ما
بهر« مورین » ،
( بچه سرباز مسلسل به کف آمریکا)


مرد بقال از من پرسید:
« خربزه دزدیدی؟»
من به شوخی گفتم:
« دل خوش داری تاراج کنم؟»

اهل بغدادم
موزه ام غارت شد
و « مورین » گفت:
« تو آزاد شدی!»
« ما برای تو وطن میسازیم!»
من دعا کردم امواتش را!

اهل بغدادم
قیم ام حالا « احمد چلبی» ست.
مثل صدام قدیم،
نوکر پنتاگن!

آمده دل نگران
که مبادا برود نفت عراق
توی جیب دگران!

تا ببینیم پس از چندین سال،
خشمناک و عصبی،
آید آمریکا با موشک و تانک
بهر انداختن احمد چلبی!

اهل بغدادم،
اهل بغ بیدادم!
00000000000000000000000000000

--------

 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی