بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

چهارشنبه 18 تير 1382

سلام صبح چهارشنبه سرنوشت سه

سلام صبح چهارشنبه

سرنوشت سه قلوهاي بهم چسبيده

تلخ بود، طبيعي بود، زيبا بود؛ هق هق گريهَ خانم گويندهَ فارسي راديو اسرائيل، وسط اخبار لاله و لادن.

گمان و آرزوي من، هردو، توفيق عمل جراحي لاله و لادن بود. اما حالا فکر ميکنم چرا در سنگاپور؟ کشور پيشرفته تري توي اين دنيا نبود؟

روزي که ديدم (توي عکس) که آنها را پيش امام برده اند و امامخميني با مهرباني دارد دست ميکشد سرشان ، از اينکه امام امت دارد از آنها استفاده تبليغاتي ميکند ناراحت شدم. بعد که ديدم آقاي رفسنجاني هم از آنها بهرهَ انتخاباتي ميبرد (رجوع کنيد به يادداشت ديروزم) باز هم ناراحت شد. حالا که ميشنوم بيمارستان سنگاپوري هم نيت تبليغاتي از قضيه داشته و يا آقاي خاتمي در روز آخر (که لاله و لادن خبر اول دنيا بودند) سيصدهزار دلار از دفتر رئيس جمهوري خاتم بخشي کرده، باز هم ناراحت ميشوم.

سه قلوهاي بهم چسبيده (خامنه اي، خاتمي، رفسنجاني) در اينهمه سال براي اين دوقلوي ايراني چه کردند؟ تنها اثري که داشتند اين بود که لاله و لادن، دونفري مجبور بودند يک روسري مشترک را به هر مصيبتي بود روي سرشان حفظ کنند که اسلام اينها به خطر نيفتد.

***

عمل جداسازي سه قلوهاي بهم چسبيدهَ ايراني به زودي با موفقيت انجام ميشود.

لاله و لادن سرشان بهم چسبيده بود اما مغز جدا داشتند. اين سه قلوي بهم چسبيده ، سرهاشان از هم جداست اما يک مغز بيشتر ندارند که نوبتي از آن استفاده ميکنند.

قرار است بعد از 18 تير و هروقت ناآرامي ها فروکش کرد، طي يک سري عمليات جراحي، خامنه اي را از آن دو جدا کنند و با سلام و سه بار صلوات بفرستند به حوزهَ علميه. شريعتمداري کيهان را هم باهاش ميفرستند که احساس غربت نکند.

کودتاي خزنده که شنيده بوديد؛ حالا خاتمي و رفسنجاني دارند کودتاي "پزنده" ميکنند.

***

کنفرانس جمهوريخواهان لائيک در پاريس با موفقيت انجام شد. دل من باهاشان بود.
دوست ما خانم ميهن جزني از بين جمعيت حرف جالبي زده. گفته:

" اين کنفرانس و حرف هائي که جمهوري خواهان ميزنند جالب و با ارزش است اما بايد به يک لانگاژي باشد که مردم بفهمند."

ياد آن آقائي ميفتم که حرفش را در "خرسندآپ کمدي" نقل ميکنم:
گفت " ايرانياني که در خارج مانده اند کالچر خود را از دست داده اند."
گفتم: کالچر جهنم، لنگويچ را بگو!

***

در رابطه با اعتراضات دانشجوئي، پريروزها راديو اسرائيل گفت:
" در مشهد مقامات دانشگاه به دانشجويان متحصن اجازه نميدهد از توالت هاي داخل ساختمان دانشگاه استفاده کنند!"

يکي از دانشجوياني که پشت درهاي توالت دانشگاه، دقيقه شماري ميکرده،
اين چند بيت را سروده:

از ستم هائي که بر ما کرده ايد
مثل باران اشک باريديم ما

بابت زجري که ما را داده ايد
بر شما لعنت نثاريديم ما

تا شود حاصل توالت از شما
صبر کرده ، انتظاريديم ما

پشت درهاي دبليو سي همه
بس دقايق بر شماريديم ما

***

تا فردا صبح. شب به خير
--------

 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی