بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

جمعه 3 مرداد 1382

سلام صبح شنبه قصهَ پسرهای

سلام صبح شنبه

قصهَ پسرهای خوب و پسرهای بد

یکی بود، یکی نبود؛ غیر از خدا؛
دو تا پسر خوب بودند؛
با دو تا پسر بد.

پسرهای خوب از اول به حرف پدرشون گوش کردند
و رفتند توی حزب جمهوریخواه.

پسرهای بد از اول به حرف پدرشون گوش کردند
و رفتند توی حزب بعث.

پسرهای بد از موقعیت پدرشون سواستفاده میکردند.
عوضش پسرهای خوب هم از موقعیت پدرشون سواستفاده میکردند.

پسرهای بد هر دو متقلب بودند و بی سواد.
پسرهای خوب هم همینطور.

پسرهای خوب یکیشون به برادرش کمک کرد
تا رئیس جمهور بشه.

پسرهای بد یکیشون به نفع برادرش رفت کنار
تا بعداً رئیس جمهور بشه.

یکی از پسرهای بد به دخترهای مردم تجاوز میکرد.
یکی از پسرهای خوب به کشورهای مردم تجاوز میکرد.

یک روز مردم دنیا بلند شدند دیدند
یکی از پسرهای خوب زده جفت پسرهای بد را کشته.

جنازه پسرهای بد دم دروازه شهر
برای عبرت مردم به تماشا گذاشته شد.

قصهَ ما خیلی زود به سر رسید. میبخشید!

***
تا فردا صبح شب به خیر
--------

 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی