بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

چهارشنبه 15 مرداد 1382

سلام صبح چهارشنبه وقت رئيس

سلام صبح چهارشنبه

وقت رئيس جمهور را نگيريد

از اينهمه نامه که براي رئيس جمهور ميرسد پستچي بايد گريه اش گرفته باشد.
تازه بي آنکه متن نامه ها را بداند: آقاي رئيس جمهور مادرم را کشتند. آقاي
رئيس جمهور پسرم را در مسجد خفه کردند. آقاي رئيس جمهور در تبريز زدند
توي خايه هام.... آقاي رئيس جمهور فرزندم را شکنجه دادند .... شوهرم را
تکه تکه کردند .... روزنامه ام را بستند..... خانه ام را آتش زدند..... زنم را ترور کردند ...

خوب چکار کند بيچاره؟ براي همين است که به هيچ کارش نميرسد.
حالا توي اين هير و وير، بي بي بيا زير ابرومو بگير. اينهم يک نامهَ تازه:

<< درخواست از خاتمي براي مرمت گورستان ظهيرالدوله (!!)
شوراي علمي موسيقي پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامي، در نامه‌اي به
خاتمي رئيس جمهوري، خواستار مرمت گورستان ظهيرالدوله شد.>>
http://www.emrooz.org/
من اول خيال کردم لباس شخصي ها گورستان ظهيرالدوله را خفه کرده اند يا قاضي مرتضوي
دانه دانه هنرمندان را از قبر درآورده يک جسم سختي زده توي سرشان که مطمئن شود. بعد
فکر کردم لابد گورستان را تعطيل کرده اند سردبيرش را برده اند به اوين. بعد حدس زدم شايد
سرايدارش را احضار کرده اند ببينند هنرمندان در آن دنيا چکار ميکنند؟ بعد گفتم شايد ظهيرالدوله
را برده اند شکنجه داده اند که بهشت زهرا را لو بدهد ....

خلاصه هزارجور فکر و خيال کردم جز اينکه در دنبالهَ خبر آمده بود:
<< در اين نامه آمده است: گورستان ظهيرالدوله، معرف فرهنگ و فرهيختگي تاريخ معاصر
كشور است و هر سنگ مزارش برگي از شناسنامه و گنجنامه بيم‌ها و اميدهاي نسل سختكوشي
است كه در هجوم تاريكي و تباهي، با ترانه و تبسم، روزنه روشنايي را بر نسل‌هاي بعد برگشودند
تا امروز كه اين سكوت سيما، در نهاد خويش سرشار از فريادهاي فرهنگ و ادب و هنر ايراني است.
با مرمت اين مكان و ايجاد بنايي متناسب با مقاصد فرهنگي و هنري خاطر هنرمندان و هنردوستان
آسوده و به نياز فرهنگي جامعه پاسخ مساعد داده مي‌شود.>>

اين نامه را گمان کنم خود اموات نوشته باشند وگرنه آدم زنده توي اين شرايط؟ آنهم از خاتمي؟
با اينهمه گرفتاري؟.... (چه انشائي هم دارند اموات.)

جوکش را شايد شنيده باشيد که بينوائي در مسجد هي آه و ناله ميکرد که خدايا دوهزارتومن بده.
دوهزارتومن بده. پشت سرش تاجر گردن کلفتي نشسته بود دعا ميکرد خدايا ده ميليون دلار
برسون. يارو دوهزارتومنيه خيلي عز و چز ميکرد و شلوغ بازي درميآورد. بالأخره تاجره
دست کرد دوهزارتومن درآورد به يارو داد گفت بابا اينو بگير برو وقت خدارو نگير بذار به
کار ما برسه!

حالا من پيشنهاد ميکنم خانواده هاي داغدار و عزادار و اويني دار و عزيز گم کرده و فحش از
دادستان خورده ..... جمع بشوند يک پولي بگذارند گورستان ظهيرالدوله را مرمت کنند که
پرزيدنت غيور و دادگستر و با مسئوليت به باقي کارهايش برسد، نه اينکه از فردا هيأتي را
که مأمور رسيدگي به وضع دانشجويان بازداشتي کرده بود صدا کند که فعلاً برويد قبرستان
را مرمت کنيد دانشجوها دير نميشه!
***
من فردا را مرخصي ميگيرم. جمعه يک خبر خوب براتون دارم.
تا جمعه صبح شب به خير


--------

 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی