بچه ها این گربه هه ایران ماست.!
پراکسی جديد
فيلتر شکن
برای دوستان در ايران
اصغرآقا، نوشته هاي هادي خرسندي

پنجشنبه 4 فروردين 1384

پاسخی هفت بیتی به ابراهیم خان نبوی

« ....آموختم که اگر بخواهم نویسنده سرزمینم بمانم فقط زمانی می توانم در سرزمین های دیگر هم موفق باشم که راوی مستقیم واقعه در میان آتش و حادثه باشم، آموختم که طولانی شدن غربت بتدریج انسان را نسبت به سرزمین دچار انحراف دیدی می کند که آرام آرام عادت می شود و آنگاه آدمی به جای اینکه بداند که دچار انحراف دید است گمان می کند واقعیت کج و معوج است ....» - « مثل بهار که میآید » ابراهیم نبوی . سایت گویا

من به عنوان قلمزنی تبعیدی و غربتی ، مخالفت خود را با تعمیمی که نبوی عزیز به قضیه داده، ابراز میکنم. این چند بیت را از سروده ای که چهار سال پیش هم منباب پاسخی به آقای حجاریان، در هادیسرا گذاشتم. http://www.hadisara.com/poem/poem14.htm اینجا تکرار میکنم. باشد که از حیثیت غربتی خودم و احتمالاٌ چند نويسنده و سراينده دیگر – که تازه هیچ وکالت و نمایندگی به من نداده اند – دفاعی معمولی (غیر جانانه) کرده باشم. *

در این بیست و دو سالی که گذشت از عمر تبعیدم
چنان غرق وطن بودم که غربت را نفهمیدم

در اینجا من خبرهای وطن را زندگی کردم
وزان اخبار گاهی گریه کردم گاه خندیدم

نماز وحشت هر جمعه را با مردمان بودم
تمام هفته از حرف امام ِجمعه ترسیدم

در اینجا من همه روزه به زندان اوین رفتم
همه شب بابت هر ضربه شلاق نالیدم

چه روزانی که از تکفیر اسلامی هراسیدم
چه شب ها کز هراس بمب صدامی نخوابیدم

اگر آتش گرفت آن سرزمین من سوختم اینجا
در آنجا زلزله آمد اگر، من نیز لرزیدم

رهائی ، دوری جغرافیائی نیست همبندان !
جهان کوچکتر است از آن که من در نقشه ها دیدم ...

* متأسفم که این ابراز مخالفت به آن اندازه نیست که اندیشمندان حزب کمونیست کولیگری را خوشحال کند که از سال اولی که نبوی به خارج آمد، کوشیدند رابطه انسانی - دموکراتیک ما را به هم بزنند. گزارشگر و خفیه نویس بر ما گماردند و جاسوسان شان سرانجام راپرت غلط به سایت حزب دادند! ایضاً برای رضایت خاطر آن رباعی سرای پرونده ساز نیست که هزارجور فحش در اینترنت به من میدهد که چرا من با نبوی کتک کاری نمیکنم! (که لابد آنوقت به کمک نبوی بیاید!)

 
 
 
این سایت را BookMarkکنید!

بایگانی